واژۀ "depend"، معانی مختلفی دارد:
تکیه کردن و اعتماد به کسی (مترادف واژۀ ""Trust)؛
مطمئن بودن از چیزی یا کسی و حساب کردن روی آن (مترادف اصطلاح "count on somebody/something")؛
بستگی داشتن به چیزی؛
وابسته بودن به چیزی یا کسی از نظر مالی.
معمولاً از حروف اضافۀ "upon" و "on" بعد از این واژه استفاده میشود که هر دو معنای یکسانی دارند. همچنین در بسیاری از مواقع، میبینیم که از هیچ حرف اضافهای بعد از "depend" استفاده نشده است. در زبان انگلیسی غیررسمی و محاورهای، کاملاً رایج است که قبل از واژههایی مثل "how"، "whether" یا "what"، از واژۀ "depend" بهتنهایی استفاده کنیم:
It depends what you mean by ‘ hostile ’ .
بستگی دارد که منظور شما از «خصمانه» چیست.
اما در انگلیسی رسمی، این واژۀ همیشه باید با حروف اضافۀ "on" یا "upon" دنبال شود:
It depends on how you define the term ‘ hostile ’ .
بستگی به این دارد که شما چگونه واژۀ «خصمانه» را تعریف میکنید.
استفاده از حرف اضافۀ "on" به دلیل کوتاه و خودمانیتر بودن آن، متداولتر است. در ادامه، نحوۀ بهکارگیری این حروف اضافه بعد از واژۀ Depend را با ذکر مثالهای بیشتری بررسی میکنیم.
Depend on
- The future of the company will depend crucially on how consumers respond.
آیندۀ شرکت تا حد زیادی به نحوۀ واکنش مصرفکنندگان بستگی دارد.
- The outcome seems to depend on the type of soil used.
به نظر میرسد که نتیجه به نوع خاک مورد استفاده بستگی دارد.
- Whether or not we can go ultimately depends on the weather.
در نهایت اینکه بتوانیم برویم یا نه، به آبوهوا بستگی دارد.
- It depends on the circumstances.
این به شرایط بستگی دارد.
- I don't want to depend too much on my parents.
نمیخواهم که بیش از اندازه به والدینم وابسته باشم.
- The community depends on the shipping industry for its survival.
جامعه برای بقای خود، به صنعت کشتیرانی وابسته است.
- You can depend on her to be late.
میتوانید مطمئن باشید که او دیر میکند.
- Can we depend on you coming in on Sunday?
آیا میتوانیم از آمدن شما در روز یکشنبه مطمئن باشیم؟
- He was the sort of person you could depend on.
او از آن دسته افرادی بود که میتوانستی به او تکیه کنی.
- The country's economy should not depend on a single product.
اقتصاد کشور نباید تنها به یک فرآورده متکی باشد.
Depend upon
- I depend upon authorship for my entire living.
زندگی من کاملاً از راه نویسندگی تأمین میشود.
- The risk and severity of sunburn depend upon the body's natural skin color.
خطر و شدت آفتابسوختگی، به رنگ طبیعی پوست بدن بستگی دارد.
- You can't depend upon your parents forever.
نمیتوانی برای همیشه به والدینت وابسته باشی.
- How much it costs depends upon how much you buy.
هزینۀ آن به مقدار خرید شما بستگی دارد.
- The cooking time needed depends upon the size of the potato.
زمان لازم برای پخت، به اندازۀ سیبزمینی بستگی دارد.
- People see things differently depending upon who they are.
افراد بسته به اینکه چه کسی هستند، چیزها را متفاوت میبینند.
- Our group is strong and many things will depend upon the first game.
گروه ما قوی است و خیلی چیزها به بازی اول بستگی دارد.
- I depend upon you to do it.
به تو برای انجام این کار اطمینان دارم.
- She depends upon her husband too much; she needs to get a job, and earn her own money.
او بیش از اندازه به همسرش وابسته است؛ باید شغلی پیدا کند و پول خود را به دست آورد.
- We are depending upon that money.
ما روی این پول حساب باز میکنیم.
برای یادگیری حروف اضافه و تقویت زبان انگلیسی خود، اپلیکیشن زبانشناس را روی تلفن همراهتان نصب کنید.