حرف اضافه Fight چه می‌شود؟

در این بخش حروف اضافه واژه fight را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه Fight چه می‌شود؟.jpg

فعل "fight" در جمله می‌تواند با یک حرف اضافه دنبال شود یا به عنوان یک فعل متعدی (transitive) عمل کند. برخی از مواقع استفاده از یک سری حروف اضافه با کلماتی خاص، معنای عبارت را به کلی تغییر می‌دهد. برای مثال، با استفاده از حروف اضافۀ "for"، "with"، "over"، "against" و "about" برای واژۀ "fight"، می‌توانید جملاتی با معانی متفاوت بسازید.

Fight for

از عبارت "fight for"، به چند معنی استفاده می‌کنیم:

جنگیدن به افتخار/احترام یا برای حمایت از یک چیز یا یک نفر:

  1. We fight for the honor of our country.

ما برای سربلندی کشورمان می‌جنگیم.

  1. We believed we were fighting for freedom.

ما معتقد بودیم که برای آزادی می‌جنگیم.

  1. She spent her life fighting for the poor.

او زندگی خود را صرف مبارزه برای فقرا کرد.

  1. We're fighting for people who are discriminated against.

ما برای مردمی می‌جنگیم که مورد تبعیض قرار می‌گیرند.

  1. This is a cause that's worth fighting for.

این هدفی است که ارزش جنگید را دارد.

تلاش برای به دست آوردن یک چیز یا یک نفر:

  1. If you're in love with Vanessa, you need to fight for her.

اگر عاشق ونسا هستی، باید برای به‌دست آوردن او بجنگی.

  1. She's fighting for a place in the national team.

او برای به دست آوردن جایگاهی در تیم ملی مبارزه می‌کند.

  1. Women fought for the right to vote.

زنان برای حق رأی جنگیدند.

  1. This team is fighting for a spot in the playoffs.

این تیم برای شرکت در مسابقات حذفی مبارزه می‌کند.

Fight with

از این عبارت نیز می‌توانیم در سه موقعیت کاملاً مختلف استفاده کنیم:

برای اشاره به دعوای افراد با یکدیگر:

  1. He fought with his wife over money.

او با همسرش سر پول دعوا کرد.

  1. He sometimes fights with other children in the playground.

او بعضی وقت‌ها با بچه‌های دیگر در زمین بازی دعوا می‌کند.

  1. We must not fight with our relatives.

نباید با اقواممان دعوا کنیم.

  1. Those two are always fighting with each other!

اون دوتا همیشه با هم دعوا می‌کنند.

  1. I'm always fighting with my sister.

من همیشه با خواهرم دعوا می‌کنم.

برای مبارزه‌کردن در کنار یک چیز یا یک نفر:

  1. The U.S. fought (together) with the Soviet Union in World War II.

در جنگ جهانی دوم، ایالات متحده همراه با اتحاد جماهیر شوروی جنگید.

با استفاده از یک چیز جنگیدن:

  1. They were fighting with knives.

آن‌ها با چاقو دعوا می‌کردند.

  1. He taught me how to fight with a sword.

او به من یاد داد که چگونه با شمشیر بجنگم.

  1. I caught them fighting with sticks.

من آن‌ها را در حال دعوا با چوب گرفتم.

Fight against

عبارت "fight against" به معنی مبارزه کردن علیه یک چیز یا یک نفر است؛ به مثال‌‌های زیر توجه کنید:

  1. My grandfather fought against the Fascists in Spain.

پدربزرگ من در اسپانیا علیه فاشیست‌ها جنگید.

  1. They fought bravely against the enemy.

آن‌ها شجاعانه علیه دشمن جنگیدند.

  1. They are committed to fighting against racism.

آن‌ها به مبارزه علیه نژادپرستی متعهد هستند.

Fight over

برای اینکه بگوییم دعوا سر چه چیزی است، باید از عبارت "fight over" استفاده کنیم. همچنین وقتی که چند نفر برای به دست آوردن یک چیز یا یک نفر دعوا می‌کنند، از این عبارت استفاده می‌شود؛ برای مثال:

  1. Are the kids still fighting over that one toy?

آیا بچه‌ها هنوز سر آن یک اسباب‌بازی دعوا می‌کنند؟

  1. I saw two people fighting over a TV on Black Friday.

در بلک فرایدی، دو نفر را دیدم که سر یک تلویزیون دعوا می‌کردند.

  1. Future wars will be fought over water supplies.

جنگ‌های آینده، سر منابع آب خواهد بود.

  1. Children will fight even over small things.

بچه‌ها حتی سر چیزهای کوچک هم دعوا می‌کنند.

  1. We've fought over many issues, but always respected one another.

ما سر مسائل زیادی دعوا کرده‌ایم؛ اما همیشه به یکدیگر احترام گذاشتیم.

Fight about

به جای "over" می‌توانیم از حرف اضافۀ "about" نیز به همان معنی در جملۀ خود استفاده کنیم. البته هنگام استفاده از عبارت "fight about"، لزوماً منظورمان این نیست که چند نفر سر به دست آوردن چیزی دعوا می‌کنند، بلکه فقط داریم به دلیل دعوای آن‍ها اشاره می‌کنیم:

  1. It's a trivial matter and not worth fighting about.

این یک موضوع پیش‌پاافتاده است و ارزش دعواکردن ندارد.

  1. The thing we fight about most is money.

چیزی که بیشتر سر آن دعوا می‌کنیم، پول است.

  1. I'm not going to fight about it.

قرار نیست که سر آن دعوا کنم.

  1. We fight about everything now.

الان سر همه‌چیز دعوا می‌کنیم.

  1. There's nothing to fight about.

چیزی برای دعوا وجود ندارد.

اگر برای یادگیری حروف اضافۀ "fight" به دیدن مثال‌های بیشتری نیاز دارید، می‌توانید از اپلیکیشن زبانشناس استفاده کنید.