حرف اضافه Morning چه می‌شود؟

در این بخش حروف اضافه واژه morning را به شما توضیح خواهیم داد.

حرف اضافه Morning چه می‌شود؟

هر دو حرف اضافۀ "in" و "on"، حروف اضافۀ زمان هستند. برای صحبت دربارۀ دوره‌های زمانی خاص، می‌توانیم از این حروف به روش‌های مختلفی استفاده کنیم. عبارت "in the morning"، وقتی درست است که بخواهیم به‌طور کلی دربارۀ صبح صحبت کنیم. معمولاً از این عبارت برای اشاره به فردا و زمانی که خورشید طلوع می‌کند، استفاده می‌شود:

I would like to talk to you more in the morning.

دوست دارم که (فردا) صبح بیشتر باهات حرف بزنم.

I ll see you in the morning.

صبح می‌بینمت.

در مقابل، استفاده از عبارت "on the morning" زمانی درست است که بخواهیم دربارۀ زمان یا تاریخ دقیقی صحبت کنیم. معمولاً بعد از این عبارت، از واژۀ "of" استفاده می‌شود:

On the morning of the 19th, I will have to rush into school.

من باید صبح روز نوزدهم، با عجله به مدرسه بروم.

You won t see me on the morning of Monday next week.

صبح دوشنبۀ هفتۀ آینده من را نخواهید دید.

در ادامه، هر یک از این عبارات را به‌صورت جداگانه بررسی کرده و تفاوت‌های آن‌ها را شرح می‌دهیم.

In the morning

برای صحبت دربارۀ صبح بدون تعیین زمان دقیق، از حرف اضافۀ "in" همراه با واژۀ "morning" استفاده می‌شود. معمولاً از این عبارت وقتی می‌‌‌خواهیم بخوابیم و قصد داریم که برنامه‌مان را به فردا بیندازیم، استفاده می‌کنیم. به مثال‌های زیر توجه کنید:

1. We re going on holiday in the morning, and we cannot wait!

ما صبح به تعطیلات می‌رویم و نمی‌توانیم برای آن صبر کنیم!

2. You should see me in the morning because I have some good news for you.

تو باید منو صبح ببینی چون یه خبر خوب برات دارم.

3. I would like to talk to him more in the morning, but I doubt he ll be interested.

من دوست دارم که صبح بیشتر با او صحبت کنم، ولی شک دارم که علاقه‌مند باشد.

4. I need to be at work early in the morning, which is really annoying for my sleep schedule.

من باید صبح زود سرکار باشم که برای برنامۀ خواب من بسیار آزاردهنده است.

5. I haven t got much time in the morning to eat my breakfast.

وقت زیادی ندارم که صبح صبحانه بخورم.

6. I don t want to see you in the morning, so you better pack your bags and move out.

من نمی‌خواهم که صبح ببینمت، پس بهتره که چمدان‌هایت را ببندی و بیرون بروی.

7. In the morning, I think it would be wise for us to talk about what happened tonight.

فکر می‌کنم عاقلانه باشد که صبح دربارۀ اتفاقاتی که امشب رخ داده است، صحبت کنیم.

8. I ll come and see you in the morning, okay?

صبح میام و می‌بینمت، باشه؟

9. I always work in the morning. I often get tired in the afternoon.

من همیشه صبح کار می‌کنم. خیلی از اوقات، بعدازظهر خسته می‌شوم.

10. I'll ring you up in the morning.

صبح به تو زنگ می‌زنم.

In the mornings:

از عبارت "in the morning" برای صحبت دربارۀ یک صبح یا چند صبح استفاده می‌شود؛ با این حال، در برخی موقعیت‌های خاص می‌توانیم از عبارت "in the mornings" استفاده کنیم. وقتی که می‌خواهیم دربارۀ صبح‌های متعددی صحبت کنیم که معمولاً به یک رویداد یا چیز خاصی مرتبط بوده و با روز معمولی یک نفر متفاوت هستند، از این عبارت استفاده می‌کنیم؛ برای مثال:

I love to go on vacation. In the mornings, I will go straight to the pool and sunbathe!

من عاشق رفتن به تعطیلات هستم. صبح‌ها مستقیم به استخر می‌روم و آفتاب می‌گیرم.

On the morning

فقط وقتی از عبارت "on the morning" استفاده می‌کنیم که بخواهیم زمان دقیق را مشخص کنیم؛ بنابراین همانطور که در ابتدا گفتیم، معمولاً بعد از این عبارت از واژۀ "of" استفاده می‌کنیم. با توجه به مثال‌های زیر، می‌توانید نحوۀ به‌کارگیری این حرف اضافه در جمله را یاد بگیرید:

1. On the morning of the 5th, I m not going to be returning home, okay?

من قرار نیست که صبح روز پنجم به خانه برگردم، باشه؟

2. I saw him on the morning of the day you mentioned, but I m not entirely sure where.

من او را صبح روزی که گفتید دیدم، اما کاملاً مطمئن نیستم که کجا.

3. You should have told me he was there on the morning of March 5.

باید به من می‌گفتی که او صبح روز 5 مارس آنجا خواهد بود.

4. I didn t want to go outside on the morning of the carnival s arrival. I hate that show!

نمی‌خواستم که صبح روز ورود کارناوال، بیرون بروم. من از آن نمایش متنفرم.

5. I was not aware that we changed the schedule on the morning of last Monday.

من نمی‌دانستم که برنامه را صبح دوشنبۀ گذشته تغییر دادیم.

6. On the morning of my mother s funeral, I was really sick.

صبح روز تشییع جنازۀ مادرم، واقعاً مریض بودم.

7. On the morning of Saturday the 15th, someone decided it would be funny to shred these important documents!

صبح روز شنبۀ پانزدهم، شخصی به این نتیجه رسید که پاره‌کردن این اسناد مهم، خنده‌دار است!

8. The ship left the harbor on the morning of the ninth of November.

کشتی در صبح روز نهم نوامبر، بندر را ترک کرد.

9. The arrests began early on the morning of Oct.

دستگیری‌ها از اوایل صبح ماه اکتبر آغاز شد.

10. That saves time on the morning of the first day.

این باعث صرفه‌جویی در زمان در صبح روز اول می‌شود.

برای یادگیری حروف اضافۀ زمان و نحوۀ استفاده از آن‌ها در موقعیت‌های مختلف، می‌توانید از دوره‌ها و تمرینات اپلیکیشن زبانشناس استفاده کنید.