حروف اضافه، اجزای مهمی در زبان انگلیسی هستند و میتوانند تأثیر قابلتوجهی بر معنای جمله داشته باشند. هنگام بهکارگیری واژۀ "Road" به معنای «جاده» در جمله، میتوانیم از حروف اضافۀ مختلفی برای توصیف مکان یا جهت حرکت خود استفاده کنیم.
بهطور کلی، حروف اضافۀ "On" و "In"، متداولترین حروف اضافهای هستند که از آنها همراه با این واژه استفاده میشود. توجه کنید که عبارت "At the road"، رواج ندارد. دو عبارت "In the road" و "On the road" نیز معانی متفاوتی دارند. همچنین میتوانیم از حروف اضافۀ دیگری هم همراه با "Road" استفاده کنیم:
Along
Across
Off
Down
On the road
معمولاً عبارت "On the road"، یعنی اینکه کسی یا چیزی «روی» سطحی آسفالتشده (یا حتی بدون سنگفرش) تردد و مسافرت میکند؛ به عنوان مثال:
1. I saw a car driving on the road.
من ماشینی دیدم که در جاده در حال رانندگی است.
2. I saw John on the road to Paris.
جان را در جادۀ پاریس دیدم.
3. I love being on the road, traveling to new places and meeting new people.
من عاشق بودن در جاده، سفر به مکانهای تازه و ملاقات افراد جدید هستم.
4. The truck driver spent most of his life on the road, driving for hours each day.
رانندۀ کامیون، بیشتر عمر خود را در جاده گذراند و هر روز ساعتها رانندگی کرد.
5. It's important to take breaks when you're on the road for a long time to avoid fatigue.
برای جلوگیری از خستگی، مهم است که وقتی به مدت طولانی در جاده هستید، استراحت کنید.
6. The band is always on the road, touring different venues and performing for their fans.
گروه همیشه در جاده است، در مکانهای مختلف تور برگزار میکند و برای طرفدارانش اجرا میکند.
7. Our car broke down while we were on the road, but luckily there was a mechanic nearby.
وقتی که در جاده بودیم، ماشینمان خراب شد؛ اما خوشبختانه در آن نزدیکی یک مکانیک بود.
8. On the road again! I can't wait to see what adventures await us this time.
دوباره در جاده! نمیتوانم صبر کنم که ببینم این بار چه ماجراهایی منتظرمان است.
9. We were delayed on the road due to heavy traffic and had to find an alternate route.
به علت ترافیک سنگین، در جاده معطل شدیم و مجبور شدیم مسیر دیگری پیدا کنیم.
10. The cyclist was fearless on the road.
دوچرخهسوار، در جاده بیباک بود.
In the road
این عبارت معمولاً به این معناست که یک چیز از نظر فیزیکی، مسیر جاده را مسدود کرده و در آن افتاده است. به جملات زیر دقت کنید:
1. There was a fallen tree in the road. We had to drive around.
یک درخت در جاده افتاده بود. مجبور شدیم که دور بزنیم.
2. The pothole in the road was so deep that it damaged my car's suspension.
چاله جاده آنقدر عمیق بود که به سیستم تعلیق ماشینم آسیب رساند.
3. The construction workers left their equipment lying in the road, causing a hazard for drivers.
کارگران ساختمانی وسایل خود را در جاده رها کردند که برای رانندگان خطر ایجاد کرد.
4. I found a lost wallet in the road and returned it to the owner.
یک کیف پول گمشده در جاده پیدا کردم و به صاحبش پس دادم.
5. The runner had to dodge the debris in the road during his marathon race.
دونده باید در طول مسابقۀ ماراتن خود، از زبالههای موجود در جاده جاخالی میداد.
6. The police set up a roadblock in the road to catch the suspect.
پلیس برای دستگیری مظنون، یک سد معبر در جاده ایجاد کرد.
7. In rural areas, cows and other livestock can sometimes be seen grazing in the road.
گاهی اوقات در مناطق روستایی میتوان گاوها و سایر دامها را در حال چرا در جاده مشاهده کرد.
8. There was a large pothole in the road that caused many drivers to swerve.
چالۀ بزرگی در جاده وجود داشت که باعث انحراف بسیاری از رانندگان شد.
9. The cyclist hit a rock in the road and fell off his bike.
دوچرخهسوار به سنگی در جاده برخورد کرد و از دوچرخهاش افتاد.
10. The traffic jammed up when a truck broke down in the middle of the road.
وقتی که یک کامیون وسط جاده خراب شد، ترافیک شدت گرفت.
Along the road
برای اشاره به کنار جاده یا حرکت در امتداد آن، از عبارت "Along the road" استفاده میکنیم:
1. We drove along the winding road through the mountains.
ما در امتداد جادۀ پر پیچوخم از میان کوهها، رانندگی کردیم.
2. We saw a beautiful sunset along the road.
غروب زیبایی در امتداد جاده دیدیم.
3. The wildflowers bloomed in abundance along the road.
گلهای وحشی بهوفور در کنار جاده شکوفا شدند.
4. The hikers trekked along the road, enjoying the scenic views.
کوهنوردان در کنار جاده پیادهروی کردند و از مناظر دیدنی لذت بردند.
5. The old man walked his dog along the road every morning.
پیرمرد هر روز صبح سگش را کنار جاده راه میبرد.
6. The jogger ran along the road, trying to improve her fitness level. ,
دونده در امتداد جاده دوید و سعی کرد که سطح آمادگی جسمانی خود را بهبود ببخشد.
7. The children played games along the road, under the watchful eyes of their parents.
بچهها در کنار جاده، زیر نظر والدینشان بازی میکردند.
8. The birds sang sweetly as they perched on trees along the road.
پرندگان در حالی که روی درختان کنار جاده قرار گرفته بودند، بهآرامی آواز میخواندند.
9. The truckers traveled along the road, hauling goods across the country.
کامیونداران در امتداد جاده حرکت میکردند و کالاها را در سراسر کشور حمل میکردند.
10. The protesters marched along the road, chanting slogans.
معترضان کنار جاده راهپیمایی کردند و شعار سر دادند.
Across the road
از حرف اضافۀ "Across"، برای توصیف چیزی که در مقابل خیابان وجود دارد، استفاده میکنیم؛ به عنوان مثال:
1. The grocery store is across the road from my house.
خواربارفروشی روبهروی خیابان خانهام است.
2. I saw a beautiful flower shop across the road.
یک گلفروشی زیبا در آن طرف خیابان دیدم.
3. Across the road from my house is a park where children play.
روبهروی خیابان خانهام پارکی است که بچهها در آن بازی میکنند.
4. The coffee shop across the road serves the most delicious latte in town.
کافیشاپ آن طرف خیابان بهترین لاته شهر را سرو میکند.
5. The bakery across the road makes the best croissants.
نانوایی آن طرف خیابان بهترین کروسانها را درست میکند.
6. My friend lives in the apartment complex across the road from me.
دوستم در مجتمع آپارتمانی روبهروی خیابان خانۀ من زندگی میکند.
7. The school bus stops across the road, so we have to be careful when crossing.
اتوبوس مدرسه در آن طرف خیابان توقف میکند؛ بنابراین هنگام ردشدن، باید مراقب باشیم.
8. Across the road from the hospital is a pharmacy where you can buy medicine.
روبهروی خیابان بیمارستان یک داروخانه است که میتوانید از آن دارو بخرید.
9. I noticed a new boutique across the road that sells unique clothing items.
متوجه یک بوتیک جدید در آن طرف خیابان شدم که لباسهای منحصربهفردی میفروشد.
10. The bank across the road has an ATM that is always busy.
بانک آن طرف خیابان یک دستگاه خودپرداز دارد که همیشه شلوغ است.
Off the road
برای اشاره به محیطی خارج از خیابان یا جاده از عبارت "Off the road" استفاده میکنیم:
1. We parked our car off the road to take a break.
ما ماشینمان را خارج از جاده پارک کردیم تا استراحت کنیم.
2. The car went off the road and crashed into a tree.
خودرو از جاده خارج شد و با درخت برخورد کرد.
3. We took a wrong turn and ended up driving off the road.
ما از یک پیچ اشتباه رفتیم و در نهایت، از جاده خارج شدیم.
4. The driver swerved to avoid hitting an animal and went off the road.
راننده برای اینکه به حیوان برخورد نکند، منحرف و از مسیر خارج شد.
5. The heavy rain caused many cars to go off the road.
باران شدید باعث شد که بسیاری از خودروها، از جاده خارج شوند.
6. The cyclist lost control and veered off the road.
دوچرخهسوار کنترل خود را از دست داد و از جاده خارج شد.
7. The truck driver fell asleep at the wheel and went off the road.
رانندۀ کامیون پشت فرمان خوابش برد و از جاده خارج شد.
8. The car's tire blew out, causing it to go off the road.
لاستیک ماشین ترکید و باعث شد که از جاده خارج شود.
9. The car went off the road and flipped over.
ماشین از جاده خارج شد و چپ کرد.
10. The driver was speeding and lost control, going off the road.
راننده سرعت زیادی داشت و کنترلش را از دست داد و از جاده خارج شد.
Down the road
برای صحبت دربارۀ ادامۀ راه و طیکردن مسافتی در امتداد جاده، میتوانید از عبارت "Down the road" استفاده کنید:
1. There's a gas station down the road from here.
یک پمپبنزین از اینجا در امتداد جاده وجود دارد.
2. Down the road, you'll see a beautiful park with a lake.
در ادامۀ جاده، یک پارک زیبا با یک دریاچه میبینید.
3. I'm not sure what will happen down the road, but we'll face it together.
مطمئن نیستم که در ادامۀ جاده چه اتفاقی خواهد افتاد، اما با هم با آن مواجه میشویم.
4. If you keep going straight down the road, you'll reach the highway.
اگر مستقیم در جاده ادامه دهید، به بزرگراه میرسید.
5. The park down the road has a playground and picnic area.
پارک امتداد جاده، زمین بازی و منطقۀ پیکنیک دارد.
6. I have a feeling that something exciting will happen down the road.
احساس میکنم که در ادامۀ راه، اتفاق هیجانانگیزی رخ میدهد.
7. The bakery down the road makes the best croissants in town.
نانوایی امتداد جاده، بهترین کروسانهای شهر را درست میکند.
8. The new shopping mall is just down the road.
مرکز خرید جدید، درست در ادامۀ جاده است.
9.We don't know what will happen down the road, so it's important to plan for different scenarios.
ما نمیدانیم که در ادامۀ این مسیر چه اتفاقی رخ خواهد داد، پس مهم است برای سناریوهای مختلف، برنامهریزی کنیم.
10. Down the road, you'll realize that all your hard work was worth it.
در ادامۀ راه، متوجه میشوید که تمام تلاشهای شما، ارزشش را داشت.
جمعبندی
حرف اضافۀ صحیح برای واژۀ "Road"، به بافت جملۀ شما بستگی دارد. اگر قصد دارید بگویید که شخصی در یک جاده تردد میکند، باید از عبارت "On the road" استفاده کنید. با این حال برای توصیف یک مانع در جاده، از عبارت "In the road" استفاده میشود. همچنین بسته به موقعیت، میتوانید از حروف اضافۀ "Along"، "Across"، "Off" و "Down" نیز در جملۀ خود استفاده کنید.
در نتیجه برای اینکه بتوانید هنگام استفاده از واژۀ "Road"، منظورتان را بهدرستی برسانید، اهمیت زیادی دارد که از حرف اضافۀ درست استفاده کنید. با یادگیری حروف اضافۀ واژگان گوناگون و نحوۀ استفاده از آنها در موقعیتهای مختلف، میتوانید واضح و دقیقتر صحبت کنید. برای یادگرفتن این مبحث و تمرین بیشتر، اپلیکیشن زبانشناس را روی تلفن همراه خود نصب کنید.