برخی از حروف اضافۀ رایجی که همراه با واژۀ "Village" به معنای «روستا» و «دهکده» استفاده میشوند، عبارتند از:
In
On
At
Near
In the village
از این حرف اضافه، برای نشاندادن اینکه شخصی یا چیزی در داخل روستا قرار دارد، استفاده میشود. به جملات زیر دقت کنید:
- In the village, everyone knows each other.
در روستا، همه همدیگر را میشناسند.
- There is a small grocery store in the village.
یک خواربارفروشی کوچک در روستا وجود دارد.
- People still use traditional farming practices in the village.
مردم در روستا، همچنان از شیوههای کشاورزی سنتی استفاده میکنند.
- You can hear the sound of church bells ringing in the village.
شما میتوانید صدای ناقوس کلیسا را در روستا بشنوید.
- The roads are narrow and winding in the village.
راهها در روستا باریک و پرپیچوخم هستند.
- Time seems to move at a slower pace in the village.
به نظر میرسد که زمان در روستا با سرعت کمتری حرکت میکند.
- The local market takes place every Saturday in the village.
هر شنبه، بازار محلی در روستا برپا میشود.
- Families often gather together for meals in the village.
خانوادهها اغلب برای صرف غذا، در روستا دور هم جمع میشوند.
- The market is in the village square.
بازار در میدان روستاست.
- I live in the village.
من در روستا زندگی میکنم.
At the village
برای نشاندادن یک مکان خاص در روستا، از حرف اضافۀ "At" همراه با واژۀ Village استفاده میکنیم:
- We are meeting at the village hall.
ما در سالن دهکده جلسه داریم.
- At the village market, you can buy fresh produce and handmade crafts.
در بازار روستا، میتوانید محصولات تازه و صنایعدستی بخرید.
- The library at the village center is a great resource for students and residents.
کتابخانه در مرکز روستا، یک منبع عالی برای دانشآموزان و ساکنان است.
- The small bakery at the village square sells the best bread in town.
نانوایی کوچک در میدان روستا، بهترین نان شهر را میفروشد.
- At the village fair, people from all around came to sell their goods.
در نمایشگاه روستا، مردم از اطراف برای فروش کالاهای خود آمده بودند.
- The old man liked to sit on the bench at the village square and watch the people go by.
پیرمرد دوست داشت که روی نیمکت میدان روستا بنشیند و مردم را تماشا کند.
- At the village council meeting, community leaders discussed important issues affecting the town.
در جلسۀ شورای روستا، رهبران جامعه درمورد مسائل مهمی که شهر را تحتتأثیر قرار میدهد، بحث کردند.
- The weaver at the village loom created beautiful fabrics and clothing.
بافنده در کارگاه بافندگی روستا، پارچهها و لباسهای زیبایی خلق میکرد.
- The farmer at the village farm worked hard to grow crops and raise livestock.
کشاورز در مزرعۀ روستا، برای کشت محصولات و دامداری سخت کار میکرد.
- The teacher at the village schoolhouse taught lessons on history, literature, and science.
معلم در مدرسۀ روستا، درسهای تاریخ، ادبیات و علوم تدریس میکرد.
Near the village
از این حرف اضافه، برای توصیف چیزی که به روستا نزدیک است اما لزوماً داخل آن نیست، استفاده میشود:
- The old abandoned house is located near the village.
خانۀ متروکۀ قدیمی، در نزدیکی روستا واقع شده است.
- A small stream runs near the village and provides water to the locals.
نهر کوچکی از کنار روستا میگذرد و آب اهالی را تأمین میکند.
- The dam near the village provides irrigation facilities to the nearby farmlands.
سد نزدیک روستا، امکانات آبیاری زمینهای کشاورزی مجاور را فراهم میکند.
- The summer camp is situated near the village, providing children with a fun-filled experience.
کمپ تابستانی در نزدیکی روستا قرار دارد و تجربهای سرشار از سرگرمی را برای کودکان فراهم میکند.
- The hospital is located near the village, providing medical care to the villagers in case of emergencies
بیمارستان در مجاورت روستا قرار دارد و در مواقع اضطراری، به اهالی روستا خدمات درمانی ارائه میکند.
- The quarry is situated near the village, providing employment opportunities to the locals.
معدن در نزدیکی روستا قرار دارد و برای مردم محلی، فرصتهای شغلی فراهم میکند.
- There is a beautiful lake near the village that is perfect for fishing.
دریاچۀ زیبایی در نزدیکی روستا وجود دارد که برای ماهیگیری، بسیار مناسب است.
- The mango orchards are located near the village, producing some of the best mangoes in the region.
باغهای انبه در نزدیکی روستا واقع شدهاند و تعدادی از بهترین انبههای منطقه را تولید میکنند.
- The temple is situated near the village.
معبد در نزدیکی روستا قرار دارد.
- There is a beautiful river near the village.
رودخانۀ زیبایی در نزدیکی روستا وجود دارد.
جمعبندی
در این مقاله، حروف اضافۀ واژۀ Village و نحوۀ استفاده از آنها در جملات مختلف را با یکدیگر بررسی کردیم. توجه کنید که متداولترین حرف اضافۀ این واژه، حرف اضافۀ "In" است و بهندرت از حرف اضافۀ "At" استفاده میشود.
آشنایی با این حروف، به شما کمک میکند که مکالمات روزمرهتان را بهخوبی پیش ببرید و اصطلاحات و افعال عبارتی را درک کنید. برای پیشرفت مهارتهای خود در زبان انگلیسی، میتوانید از منابع آموزشی مختلف و تمرینات منظم اپلیکیشن زبانشناس استفاده کنید.