حروف اضافه، عناصر مهمی در زبان انگلیسی هستند و نقش مهمی در تعیین رابطۀ بین کلمات در یک جمله دارند. با استفاده از حروف اضافۀ مناسب همراه با واژۀ "Weekend" به معنای آخر هفته، میتوانیم منظورمان را بهدرستی به مخاطب منتقل کنیم. برخی از حروف اضافۀ متداولی که همراه با این واژه استفاده میشوند، عبارتند از:
On
At
During
Over
For
On the weekend
رایجترین حرف اضافۀ Weekend که بیشتر توسط آمریکاییهای مورداستفاده قرار میگیرد، حرف اضافۀ "On" است. به جملات زیر دقت کنید:
- I'm going to the beach on the weekend.
آخر هفته به ساحل میروم.
- What did you do on the weekend?
آخر هفته چیکار کردی؟
- She did her chores on the weekend.
او کارهایش را آخر هفته انجام داد.
- He often exercises on the weekend.
او معمولاً آخر هفته ورزش میکند.
- I play football on the weekend.
من آخر هفته فوتبال بازی میکنم.
- I read an entire book on the weekend.
یک کتاب کامل را آخر هفته خواندم.
- I like to sleep in on the weekend.
من دوست دارم که آخر هفتهها بخوابم.
- My family and I love to go hiking on the weekend.
من و خانوادهام عاشق پیادهروی در تعطیلات آخر هفته هستیم.
- I like to spend time with friends on the weekend.
دوست دارم که آخر هفته، با دوستانم وقت بگذرانم.
- I usually clean and organize my apartment on the weekend.
من معمولاً در آخر هفته، آپارتمان خود را تمیز و مرتب میکنم.
At the weekend
در زبان انگلیسی بریتانیایی، معمولاً از حرف اضافۀ "At" همراه با واژۀ Weekend استفاده میکنیم؛ برای مثال:
- What are you doing at the weekend?
آخر هفته چیکار میکنی؟
- We used to always go to the beach at the weekend.
ما همیشه آخر هفته به ساحل میرفتیم.
- I think I’ll visit my parents at the weekend.
فکر کنم که آخر هفته، به پدر و مادرم سر بزنم.
- I’m going to set aside an hour at the weekend to clean the bathroom.
من آخر هفته، یک ساعت را به تمیزکردن حمام اختصاص خواهم داد.
- I try to avoid doing work-related tasks at the weekend.
سعی میکنم که آخر هفته از انجام کارهای مربوط به کار، دوری کنیم.
- I like to visit local parks and gardens at the weekend.
من دوست دارم که در تعطیلات آخر هفته، از باغها و پارکهای محلی دیدن کنم.
- I attend church services at the weekend.
آخر هفته در مراسم کلیسا شرکت میکنم.
- I do my laundry and tidy up the house at the weekend.
آخر هفته، لباسهایم را میشویم و خانه را مرتب میکنم.
- I take my kids to the park and play with them at the weekend.
من آخر هفته، بچههایم را به پارک میبرم و با آنها بازی میکنم.
- At the weekend, I love to make pancakes or waffles for breakfast.
من دوست دارم که در تعطیلات آخر هفته، برای صبحانه پنکیک یا وافل درست کنم.
During the weekend
برای توصیف اتفاقی که در طول آخر هفته رخ میدهد (یکی از روزهای شنبه یا یکشنبه که تعطیل است و نه لزوماً هر دو روز)، از حرف اضافۀ "During" همراه با واژۀ Weekend استفاده میکنیم:
- I'm going to stay at home and relax during the weekend.
من قصد دارم که آخر هفته در خانه بمانم و استراحت کنم.
- We went to the beach during the weekend and had a great time playing in the water.
آخر هفته به ساحل رفتیم و با بازی در آب، اوقات خوشی را گذراندیم.
- During the weekend, I like to try out new recipes and cook for my family.
من دوست دارم که در طول آخر هفته، دستورالعملهای آشپزی جدید را امتحان کنم و برای خانوادهام آشپزی کنم.
- We visited our grandparents during the weekend and spent quality time with them.
ما در طول آخر هفته، به پدربزرگ و مادربزرگمان سر زدیم و اوقات باکیفیتی را با آنها گذراندیم.
- I attended a music festival during the weekend and saw some amazing performances.
در طول آخر هفته، در یک جشنوارۀ موسیقی شرکت کردم و اجراهای شگفتانگیزی دیدم.
- During the weekend, I finished reading an interesting book that I had been meaning to read for a while.
آخر هفته، خواندن کتابی را که مدتها بود قصد خواندنش را داشتم، تمام کردم.
- I spent some time organizing my closet during the weekend and got rid of clothes that I no longer wear.
آخر هفته، مدتی را صرف مرتبکردن کمد خود کردم و از شر لباسهایی که دیگر نمیپوشیدم، خلاص شدم.
- During the weekend, I watched a few movies that I had missed watching in the theaters.
در طول تعطیلات آخر هفته، چند فیلم که تماشای آنها در سینما را از دست داده بودم، تماشا کردم.
- During the weekend, I played some board games with my family and had a lot of fun.
در طول آخر هفته، با خانوادهام چند بازی رومیزی انجام دادم و خیلی خوش گذشت.
- I enrolled in a fitness class during the weekend and worked on improving my physical health.
آخر هفته، در کلاس تناسباندام شرکت کردم و روی بهبود سلامت جسمانیام کار کردم.
Over the weekend
کاربرد این حرف اضافه نیز شبیه حرف اضافۀ "During" است. توجه کنید که همۀ حروف اضافهای که تا به حال بررسی کردیم، میتوانند بهصورت قابلتعویض (Interchangeable) و برای رساندن یک مفهوم مشترک، استفاده شوند. به مثالهای زیر دقت کنید:
- I'm going to finish my project over the weekend.
من قصد دارم که پروژهام را در آخر هفته به پایان برسانم.
- My mother is coming to stay with us over the weekend.
مادرم میآید تا آخر هفته پیش ما بماند.
- She said she would call me over the weekend.
او گفت که آخر هفته با من تماس میگیرد.
- I’ll fix it over the weekend.
آخر هفته درستش میکنم.
- I took my kids to see a movie over the weekend and we all enjoyed it.
آخر هفته، بچههایم را به دیدن یک فیلم بردم و خیلی خوش گذشت.
- The museum had a special exhibit over the weekend that showcased works by famous artists.
موزه در آخر هفته، یک نمایشگاه ویژه داشت که آثار هنرمندان مشهور را به نمایش میگذاشت.
- My neighbor threw a huge party over the weekend that kept me up until 2AM.
همسایهام در طول آخر هفته، یک مهمانی بزرگ ترتیب داد که من را تا ساعت ۲ صبح بیدار نگه داشت.
- The weather was perfect over the weekend, so we spent most of our time outdoors.
هوا در آخر هفته عالی بود؛ بنابراین بیشتر زمان خود را خارج از منزل گذراندیم.
- Emily tried a new restaurant over the weekend and was pleasantly surprised by how good the food was.
امیلی در طول تعطیلات آخر هفته، یک رستوران جدید را امتحان کرد و از خوببودن غذاها، بهصورت خوشایندی شگفتزده شد.
- Over the weekend, I volunteered at a local animal shelter and helped care for the animals.
در طول آخر هفته، در یک پناهگاه حیوانات محلی داوطلب شدم و به مراقبت از حیوانات، کمک کردم.
For the weekend
معمولاً برای نشاندادن مدتزمان یک رویداد یا فعالیت خاص، از حرف اضافۀ "For" استفاده میکنیم:
- I'm staying in the city for the weekend.
من برای آخر هفته، در شهر میمانم.
- I'm planning a trip to the beach for the weekend.
من قصد دارم که برای تعطیلات آخر هفته، به ساحل سفر کنم.
- Let's meet up for breakfast on Saturday for the weekend.
بیایید برای آخر هفته، شنبه برای صبحانه همدیگر را ببینیم.
- I've been looking forward to this concert for the weekend.
من برای آخر هفته، منتظر این کنسرت بودم.
- We're having a barbecue at our house for the weekend.
برای آخر هفته در خانهمان کباب میخوریم.
- I usually do my grocery shopping for the weekend on Thursdays.
من معمولاً پنجشنبهها خرید مواد غذایی خود را برای آخر هفته انجام میدهم.
- I'm getting my hair done for the weekend wedding.
من موهایم را برای عروسی آخر هفته مرتب میکنم.
- We booked a hotel room for the weekend in the city.
برای آخر هفته در شهر، اتاق هتل را رزرو کردیم.
- Let's rent a boat and go out on the lake for the weekend.
بیا قایق اجاره کنیم و برای آخر هفته، به دریاچه برویم.
- My family is coming to visit me for the weekend.
خانوادهام برای آخر هفته، به دیدن من میآیند.
Weekend یا Weekends؟
معمولاً از این واژه، در فرم مفرد آن استفاده میشود: Weekend .
مثلاً:
We went to the beach at/on the weekend.
ما آخر هفته به ساحل رفتیم (یک آخر هفته، آخر هفتهای که گذشت)
با این حال، برای اشاره به چند آخر هفته در بازههای زمانی گوناگون، از فرم جمع آن استفاده میکنیم: Weekends.
مثلاً:
We spent many weekends at the beach.
ما آخر هفتههای زیادی را در ساحل گذراندیم. (آخر هفتههای متعدد در گذشته)
همچنین، توجه کنید که در هیچ شرایطی نباید واژۀ Weekend را جدا یا با خط فاصله بنویسید:
- week-end (غلط)
- weekend (درست)
جمعبندی
حروف اضافه میتوانند بسته به موقعیتی که در آن استفاده میشوند، معنیهای متفاوتی داشته باشند. با درک این تفاوتهای ظریف، میتواند بهصورت مؤثر و دقیقتری با سایر انگلیسیزبانها، ارتباط برقرار کنید. برای یادگیری حروف اضافۀ زبان انگلیسی، اصطلاحات و افعال عبارتی متعدد، میتوانید از دورههای آموزشی جامع و تمرینات اپلیکیشن زبانشناس استفاده کنید.