اگر از علاقه‌مندان به فیلم‌های جنایی هستید تماشای فیلم آمریکایی «زندانیان» با عنوان انگلیسی «Prisoners» را از دست ندهید. این فیلم توسط دنی ویلنوو کارگردانی شده است که با کمک شرکت «برادران وارنر» آن را ساخته‌اند. بازیگران مهمی چون هیو جکمن، جیک جیلنهال، ماریا بلو، ترنس هاوارد و ملیسا لئو در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند. این فیلم در سال ۲۰۱۳ ساخته شده است.
در طی یک نظرسنجی که در سایت IMDB انجام شده است فیلم «زندانیان» را در دسته ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما قرار داده‌اند و این موضوع به محبوبیت بالا، بازیگران حرفه‌ای و فیلمنامه قوی آن برمی‌گردد. البته فیلم سینمایی «زندانیان» به دلیل صحنه‌های خاص، موسیقی حرفه‌ای و فضای تاریک فیلم گاهی ترسناک می‌شود و در دل مخاطب دلهره ایجاد می‌کند. به این ترتیب می‌توان آن را در دسته فیلم‌های ترسناک نیز قرار دارد که قبل از دیدن آن باید به این نکته توجه کنید؛ بنابراین با دانلود زیرنویس انگلیسی Prisoners به تماشای این فیلم جذاب بنشینید.
داستان فیلم سینمایی زندانیان در مورد چیست؟
داستان فیلم مربوط به روز شکرگزاری است که در آن روز مردم به شادی می‌پردازند اما برای دو خانواده اتفاق وحشتناکی رخ می‌دهد. داستان در مورد کلر دوور (هیو جکمن) و خانواده او است. کلر دوور یک نجار ماهر و بسیار مذهبی است. وقتی روز شکرگزاری فرا می‌رسد، کلر تصمیم می‌گیرد به همراه خانواده خود، به خانه همسایه‌شان فرانکلین (ترنس هاوارد) و نانسی بریچ (وایولا دیویس) بروند. آنها دو خانواده صمیمی هستند و ارتباط خوبی با یکدیگر دارند.
همان‌طور که اعضای خانواده در حال بحث و گفت‌وگوهای جالب هستند، دختران هر دو خانواده در نزدیکی یک کاروان با یکدیگر بازی می‌کنند. اما به ناگهان ناپدید می‌شوند و این سرآغاز ماجراهای عجیب و غریب و گاهی ناراحت‌کننده‌ای است که برای اعضای هر دو خانواده رخ می‌دهد.
در ابتدا همه به کاروان و راننده او مشکوک می‌شوند. کارگاه معروف و محبوب فیلم، دیوید لوکی با بازی (جک جیلنهال) به راننده کاروان یعنی الکس جونز (پل دینو) مشکوک می‌شود. الکس از ضریب هوشی پایینی برخوردار است. در حین بازجویی نیز کارگاه لوکی نمی‌تواند به سرنخ‌های مهمی دست یابد و مدرکی هم ندارد که او را در بازداشت نگه دارد، به همین دلیل جونز آزاد می‌شود.
دوور نمی‌تواند دست روی دست بگذارد و نگران حال دخترش است. به همین دلیل منتظر می‌ماند که جونز از اداره پلیس خارج شود تا خودش به حقیقت پی ببرد. اما تحت تاثیر خشم و احساسات پدرانه قرار می‌گیرد و به جونز حمله می‌کند. واکنش جونز تکرار یک جمله بود: «تا زمانی که پیش آنها بودم، گریه نمی‌کردند.»
آیا جونز دزد دختران است؟
همین موضوع و همین دیالوگ اطمینان دوور مبنی بر اینکه که جونز دزد دختران است را بیشتر می‌کند. اما چون مدرکی وجود ندارد باعث می‌شود کسی حرفش را باور نکند و پلیس نیز اقدام خاصی انجام ندهد. دوور تصمیم می‌گیرد که جونز را بدزدد و زیر شکنجه‌های سخت از او حرف بکشد.
دوور، جونز را به خانه پدری خود که کسی در آن ساکن نیست می‌برد و برای چند روز او را شکنجه می‌کند به این امید که جای مخفی کردن دختر خودش و دختر همسایه را لو دهد. در این بین فرانکلین، پدر آن یکی دختر ربوده شده نیز در این قضیه او را همراهی می‌کند اما در مورد گناهکار بودن جونز شک دارد. به همین دلیل قدم‌هایش را با احتیاط برمی‌دارد.
بازرس لوکی همچنان پیگیر ماجرا است. با اینکه از طرف نیروهای پلیس حمایت زیادی دریافت نمی‌کند، اما همچنان به دنبال دختران دزدیده شده است و فشار کاری زیادی را تحمل می‌کند. در طی تحقیقات خود به یک جسد در زیرزمین خانه یک پدر روحانی با نام (پاتریک دون) برخورد می‌کند.
لوکی علت قتل را جویا می‌شود و پدر روحانی می‌گوید که فرد کشته شده در طی یک اعتراف گفته بود که جنگی علیه خدا به راه انداخته است و از اینکه باعث کشته شدن ۱۶ کودک بی‌گناه شده بود احساس خوشحالی می‌کرد. پدر روحانی نیز به همین دلیل او را به قتل رسانده بود اما فکر نمی‌کرد لو برود.
تیلور وارد ماجرا می‌شود
یک مراسم برای همبستگی با خانواده‌های دختران گمشده برگزار می‌شود که بازرس لوکی نیز در آنجا حضور دارد. در حین اجرای مراسم او متوجه حضور مردی می‌شود که رفتار مشکوکی از خود نشان می‌دهد. وقتی بازرس لوکی به او خیره می‌شود مرد مشکوک پا به فرار می‌گذارد. لوکی در یک تعقیب و گریز او را گم می‌کند و یک تصویر بازسازی شده از او را در رسانه‌ها پخش می‌کند. خوشبختانه یک فروشنده، چهره او را تشخیص می‌دهد و خبرش به لوکی می‌رسد. لوکی نیز برای بررسی اوضاع به دیدن آن مرد می‌رود.
لوکی متوجه می‌شود که مرد مورد تعقیب لباس‌های کودکان را می‌خرید. وقتی به خانه او می‌رود متوجه چیزهای عجیبی می‌شود. دیوارهای خانه طرح‌های عجیبی داشتند و چمدان‌هایی در خانه پیدا شدند. وقتی لوکی یکی از آنها را باز می‌کند متوجه وجود لباس‌های خونین و لباس‌های بچه‌های دزدیده شده می‌شود. در یکی از چمدان‌ها نیز تعداد زیادی مار وجود داشت. شخص توسط پلیس دستگیر می‌شود و به سرقت‌هایی که انجام داده اعتراف می‌کند، اما طولی نمی‌کشد که در زندان خودکشی می‌کند.
پلیس در مورد لباس‌ها و آن شخص که تیلور نام داشت تحقیق می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که ارتباطی با دختران دزدیده شده ندارد و خونی که روی لباس‌ها وجود داشت، خون خوک بود. پلیس می‌گوید که این فرد بسیار خیال‌پرداز بوده و نباید روی حرف‌هایی که می‌زد، حساب باز کرد.
در این سمت ماجرا که بازرس لوکی در حال تحقیقات است، دوور همچنان در حال شکنجه کردن جونز است. دوور به سراغ زن عموی الکس می‌رود و این نشان می‌دهد که اطمینان دوور به آدم‌ربا بودن جونز هر لحظه در حال افزایش است. زن عموی الکس یعنی «هالی» آدم عجیبی بود. او ادعا می‌کرد که خودش و شوهرش قبل از اینکه پسرشان به خاطر بیماری از دنیا برود انسان‌های مذهبی و به شدت معتقدی بودند.
درگیری بین هالی و دوور
دوور که به خانه جونز می‌رود متوجه هالی می‌شود. هالی به سمت او تفنگی نشانه می‌گیرد و می‌گوید او و شوهرش وقتی فرزندشان را از دست دادند برای جنگ با خدا شروع به دزدیدن کودکان کردند. اولین کودکی که آنها دزدیده بودند «جونز» نام داشت. با این حال هالی در این کار حرفه‌ای شده است و به‌خوبی از پس دوور برمی‌آید. هالی، دوور را در حیاط خانه‌اش که در آن گودالی بزرگ کنده بود، پنهان می‌کند. دوور با وارد شدن به گودال اتفاقی با سوت دخترش روبه‌رو می‌شود.
هالی به پلیس خبر داده بود که پسرش «الکس جونز» ناپدید شده است. بازرس لوکی از محلی که دوور برای شکنجه کردن جونز استفاده می‌کرده، باخبر می‌شود و جونز را آزاد می‌کند. حالا لوکی به خانه هالی می‌رود تا خبر پیدا شدن جونز را به هالی بدهد. وقتی لوکی به خانه هالی می‌رسد در ابتدا کسی را در خانه نمی‌بیند. او وارد خانه می‌شود و چشمش به یک تابلو می‌افتد که عکس هالی و همسرش بود. گردنبندی که همسر هالی به گردن داشت، شبیه به گردن‌بند آویزان به گردن جسد خانه کشیش بود. همین موضوع لوکی را مردد می‌کند و تازه متوجه می‌شود که ارتباطی بین همه این اتفاق‌ها وجود دارد.
دوور پیدا می‌شود
لوکی وقتی در حال گشت زدن در خانه است با یکی از دختران گمشده روبه‌رو می‌شود. هالی از حضور لوکی با خبر می‌شود و با تفنگی که دارد به سمت لوکی تیراندازی می‌کند. نیروهای پلیس از راه می‌رسند و دختر دزدیده شده را به بیمارستان می‌برند. هالی در این درگیری‌ها کشته می‌شود.
در این بین لوکی در حال بررسی دوباره خانه است چرا که هنوز در مورد موضوعی تردید دارد. وقتی سکوت همه جا را فرا می گیرد و لوکی در حال رفتن است صدای سوتی می‌شوند. فیلم با سکوتی مطلق و شنیدن صدای سوت از ته گودال تمام می‌شود و این‌طور نشان می‌دهد که دوور و دخترش پیدا می‌شوند. این یعنی حق با دوور بوده و او از اول می‌دانسته که چه کسی دخترانشان را دزدیده است.
درس‌های ارزشمند فیلم سینمایی زندانیان
فیلم «زندانیان» یک فیلم جنایی و روان‌شناختی است که درس‌های متعددی به مخاطب می‌دهد. برخی از این درس‌ها عبارت‌اند از:
انتقام همیشه جواب نمی‌دهد
انتقام‌گیری از جنایت‌کاران یک راه‌حل مناسب برای رسیدن به عدالت نیست. دوور، پدر دختر گم شده، با شکنجه کردن الکس جونز، فرد مظنون به ربودن دختران، فقط خودش را درگیر یک چرخه خشونت و نفرت می‌کند. او نه‌تنها اطلاعات مفیدی از جونز نمی‌گیرد، بلکه خانواده و دوستانش را هم در خطر قرار می‌دهد. او همچنین باعث می‌شود که پلیس به سمت راه‌حل اشتباه هدایت شود و زمان از دست بدهد. در نهایت، او خودش به عنوان یک زندانی در گودال خانه جونز گیر می‌افتد. اگر بازرس لوکی از راه نمی‌رسید معلوم نبود چه اتفاقی برای او رخ می‌داد.
هیچ چیز آن‌طور که در ظاهر به نظر می‌رسد نیست
الکس جونز که به‌عنوان یک قاتل روانی و بی‌رحم تصور می‌شود، در واقع یک قربانی است که در کودکی توسط زوج جونز ربوده شده بود و از او سوءاستفاده می‌کردند. باب تیلور که به عنوان همدست جونز شناخته می‌شود، در حقیقت یک شاهد است که تحت تاثیر جونز قرار گرفته است. هالی جونز که به عنوان یک زن مذهبی و مادر الکس شناخته می‌شود، در واقع یک قاتل سریالی است که با ربودن و کشتن بچه‌های مذهبی سعادت و آرامش خود را جست‌وجو می‌کند.
همدلی و همکاری با دیگران برای حل مشکلات
لوکی، کارآگاه پلیس، با پشتکار و تلاش بسیار سعی می‌کند تا پرونده ربودن دختران را حل کند. او با استفاده از منطق، شواهد و حدس‌های خود به سمت حقیقت پیش می‌رود. او همچنین با پذیرش کمک و نظر دوستان و همکارانش، مثل فرانکلین، پدر دیگر دختر گمشده، توانایی تحلیل خود را بالا می‌برد. در نهایت، او توانست با شنیدن صدای سوت در خانه جونز، جان او را نجات دهد.
این فقط بخش کوچکی از درس‌های فیلم Prisoners است. فیلم «زندانیان» چالش‌های اخلاقی، روانی و اجتماعی زیادی را برای مخاطب مطرح می‌کند. این فیلم به مخاطب اجازه می‌دهد که خودش را در جایگاه شخصیت‌های فیلم قرار بدهد و ببیند که باید در شرایط سخت چه تصمیماتی بگیرد. فیلم «زندانیان» همچنین به مخاطب نشان می‌دهد که چگونه با بحران‌ها و رنج‌های زندگی برخورد کند و از آنها درس بگیرد. با دانلود زیرنویس انگلیسی Prisoners به تماشای این فیلم تاثیرگذار بنشینید و نظر خود را در مورد آن بگویید.
