دانلود زیرنویس انگلیسی Vertigo

می‌توانید زیرنویس انگلیسی Vertigo را در این مقاله دانلود کنید.

دانلود زیرنویس انگلیسی Vertigo

فیلم «vertigo» با عنوان فارسی «سرگیجه» یک فیلم با ماهیت روانشناسی و هیجان‌انگیز است که در سال ۱۹۵۸ توسط آلفرد هیچکاک کارگردانی و تولید شده است. داستان فیلم را بر اساس رمان «از میان مردگان» با نام انگلیسی «D'entre les morts» نوشته پیر بوالو و توماس نارسژاک الهام گرفته‌اند.

فیلم درباره جان اسکاتی فرگوسن، کارآگاه سابق پلیس سانفرانسیسکو است که به دلیل یک حادثه، از ارتفاع ترسیده و سرگیجه پیدا می‌کند. سبک فیلم‌های آلفرد هیچکاک با معما و پیچیدگی‌هایی همراه است و آخر فیلم‌های او همیشه شما را سردرگم می‌کند. با دانلود زیرنویس انگلیسی vertigo از تماشای این فیلم هیجان، سردرگمی و دلهره را تجربه کنید.

دانلود زیرنویس انگلیسی Vertigo

دانلود_زیرنویس_انگلیسی_Vertigo__zabanshenas.com (1).zip

۳۶ KB

داستان فیلم سینمایی سرگیجه در مورد چیست؟

اسکاتی از نیروی پلیس بازنشسته می‌شود؛ اما بعدا توسط یک آشنا، گوین الستر، به‌عنوان کارآگاه خصوصی استخدام می‌شود تا همسر گوین، مادلین، را تعقیب کند. گوین معتقد است که مادلین تحت تاثیر روح جد بزرگ مادرش، کارلوتا والدز، قرار گرفته است. اسکاتی در ابتدا مشکوک می‌شود؛ اما شروع به تعقیب کردن زن زیبا و رازآلود داستان یعنی همان مادلین در سراسر شهر سانفرانسیسکو می‌کند و به هتل «McKittrick» می‌رسد، جایی که مادلین به نام کارلوتا والدز اقامت دارد.

اسکاتی و میج (نامزد سابق اسکاتی) داستان کارلوتا والدز و خانه قدیمی‌اش را از صاحب کتاب‌فروشی و تاریخ‌دان محلی، پاپ لیبل، می‌شنوند و بعدا متوجه می‌شوند که هتل McKittrick در واقع خانه سابق کارلوتا است. روز بعد، اسکاتی باز هم مادلین را دنبال می‌کند، این بار مادلین به پل گلدن گیت می‌رود و خودش را به درون آب می‌اندازد. اسکاتی که این صحنه را مشاهده می‌کند، شیرجه می‌زند و مادلین بی‌هوش را نجات می‌دهد و او را به آپارتمان خود می‌برد.

وقتی مادلین بیدار می‌شود، ادعا می‌کند که هیچ چیز از تلاش خودکشی‌اش به یاد نمی‌آورد؛ بنابراین اسکاتی به او می‌گوید که به نظر می‌رسد که پایش لغزیده است. هنگامی که آن‌ها با هم صحبت می‌کنند، به مرور زمان عاشق یکدیگر می‌شوند. در حین گفت‌وگو تلفن اسکاتی زنگ می‌خورد و مادلین فرصت را غنیمت می‌شمارد و از خانه خارج می‌شود.

عشق بین مادلین و اسکاتی

فردای آن روز مادلین دوباره به خانه اسکاتی می‌آید تا یک نامه تشکر به او بدهد. آن‌ها تصمیم می‌گیرند که روزشان را با یکدیگر بگذرانند و به پارک ملی موئیر وودز می‌روند. در این بین مادلین دوباره از خود بی‌خود می‌شود و به سمت آب می‌دود تا خود را درون آن بیندازد. اسکاتی مانع او می‌شود و بعد او را می‌بوسد. به این ترتیب عشق بین آن‌ها هر روز عمیق‌تر می‌شود.

آن روز با تمام خوبی‌ها و بدی‌هایش تمام می‌شود. روز بعد مادلین تصمیم می‌گیرد تا در مورد کابوس‌هایی که می‌بیند با اسکاتی صحبت کند. با توجه به توضیحات مادلین، اسکاتی به این نتیجه می‌رسد که محل رخ دادن کابوس‌های مادلین کلیسای سان خوان باتیستا است. این کلیسا خانه دوران کودکی کارلوتا بوده است.

اسکاتی برای حل بهتر معما تصمیم می‌گیرد مادلین را به آنجا ببرد. در این بین نیز آن‌ها دو مرتبه به یکدیگر ابزار عشق می‌کنند. وقتی مادلین به کلیسا نزدیک می‌شود ناگهان اسکاتی را رها می‌کند و به سمت کلیسا می‌دود و از پله‌های آن بالا می‌رود. اسکاتی می‌خواهد به دنبال او برود؛ اما در پله‌های دچار سرگیجه می‌شود و کنترل خود را از دست می‌دهد. مادلین نیز خودش را پرت می‌کند و می‌میرد.

این موضوع شوک بزرگی به اسکاتی وارد می‌کند؛ چرا که خودش را مقصر می‌داند. اسكاتی به خاطر این حادثه در يك بيمارستان روانپزشكی بستری شد. مدتی بعد مرخص می‌شود اما خودش را گم می‌کند. در شهر به جاهایی که با مادلین رفته است، سر می‌زند. به ناگهان زنی را می‌بیند که شباهت زیادی به مادلین دارد. با او آشنا می‌شود. زن خودش را «جودی بارتون» معرف می‌کند.

پایان داستان و مرگ جودی

کمی بعد ماجرا را از دید جودی می‌بینیم. در واقع او همانی است که اسکاتی آن را به عنوان «مادلین الستر» می‌شناسد. او در یک نقشه گیر افتاده است. در واقع همه چیز به نقشه الستر برای قتل همسرش برمی‌گردد که جودی خودش را همسر الستر جا زده بود.

جودی دچار عذاب وجدان می‌شود. یک نامه به اسکاتی می‌نویسد و ماجرا را شرح می‌دهد که مادلین خودکشی نکرده است بلکه به قتل رسیده است. در واقع این یک نقشه از پیش تعیین شده بود. او نامه را می‌نویسد اما آن را پاره می‌کند چرا که به اسکاتی علاقه‌مند شده است. ترجیح می‌دهد نقش بازی کند اما اسکاتی را از دست ندهد.

ماجراهایی بین این دو نفر شکل می‌گیرد و تردیدهایی که اسکاتی پیدا می‌کند باعث می‌شود جودی اعتراف کند. آن‌ها دوباره سر از کلیسای معروف درمی‌آورند و با هم به بالای برج می‌روند. این حرکت برای اسکاتی دشوار بود؛ اما می‌خواست اصل ماجرا را بفهمد. این دو در بالای کلیسا مشغول صحبت هستند. اسکاتی با حرف‌های جودی قانع می‌شود و حتی او را می‌بخشد. اما ناگهان یک راهبه از راه می‌رسد و جودی می‌ترسد. همین که عقب عقب می‌رود از بالا به پایین پرتاب می‌شود و می‌میرد.

فیلم با ایستادن اسکاتی در لبه برج کلیسا و هم‌زمان به صدا درآوردن ناقوس کلیسا توسط راهبی که باعث ترس جودی شد، تمام می‌شود.

زیرنویس انگلیسی Vertigo.jpg

مفاهیم عمیق فیلم سینمایی سرگیجه

این فیلم همان‌طور که از نامش مشخص است واقعا باعث سرگیجه شما می‌شود. بیننده درگیر مسائلی چون عشق، نفرت، خشم، انتقام و بخشش می‌شود. همه این حس‌ها با هم در تضاد هستند اما روابط عاشقانه‌ای را بین شخصیت‌ها ایجاد می‌کند. این داستان مفاهیم مهمی را برجسته می‌کند که دانستن آن‌ها می‌توانند مفید باشند:

وسواس روان‌شناسی

این فیلم مفهوم وسواس را در شخصیت اسکاتی برجسته می‌کند. او نمی‌تواند از تصویر مادلین که در ذهنش ساخته است، رها شود و سعی می‌کند جودی را به آن تبدیل کند. این وسواس باعث می‌شود که او نتواند واقعیت را ببیند و در نهایت به سقوط روانی خود و مرگ جودی منجر می‌شود.

کنترل مردانه

این مفهوم در رابطه بین الستر و مادلین و جودی و همچنین بین اسکاتی و جودی دیده می‌شود. الستر یک زن را استخدام می‌کند تا نقش همسرش را بازی کند و او را به خودکشی تحریک می‌کند. اسکاتی هم‌ چشمان خود را برای دیدن حقیقت می‌بندد و جودی را مجبور می‌کند تا خود را به شبیه مادلین کند. هر دو مرد زنان را به عنوان اشیای جنسی و هنری تحت تاثیر قرار می‌دهند.

هویت زنانه

این مفهوم در شخصیت جودی که باید نقش‌های مختلف را بازی کند، قابل مشاهده است. جودی چهره خود را پشت لباس‌های مادلین پنهان می‌کند و حتی صدای خود را تغییر می‌دهد. او نمی‌تواند خودش باشد و فقط به عشق اسکاتی قانع است. اما حتی پس از تغيير كامل، اسكاتی باز هم به دنبال چيزی است كه جودی نمی‌تواند به او بدهد.

بازشناسی خود

این مفهوم در فرم فیلم و نحوه نمایش دیدگاه‌های شخصیت‌ها به چشم مخاطب، قابل تحليل است. فيلم با صورت يك زن كه به كاليدوسكوپ (زیبابین) تبديل می‌شود، شروع می‌شود كه نشان دهنده پيچيده بودن دیدگاه‌ها و حقيقت است. فيلم همچنين از تکنیک‌های خاص فيلمسازی برای انتقال حس «سرگیجه» استفاده می‌کند. فيلم نشان می‌دهد كه چگونه شخصیت‌ها با خود و يكديگر درگير هستند و چگونه می‌توانند از خودشان آگاه شوند.

پایان عجیب فیلم سینمایی «سرگیجه» نشان‌دهنده عواقب وسواس و تحمل‌ناپذیری اسکاتی است. او نمی‌تواند با گذشته خود روبه‌رو شود و نمی‌تواند با حقیقت زندگی کند. او فقط به دنبال یک تصویر است که در ذهنش ساخته است و همه چیز را به خاطر آن از دست می‌دهد.

جودی هم به دلیل عشق خود به اسکاتی، قبول می‌کند كه خودش را فدا كند و در نتيجه، هیچ‌کس پيروز نمی‌شود. پایان فیلم «سرگیجه» یک پایان تاریک و بدبینانه است و بیننده را در شوک فرو می‌برد. هر کسی طبق دیدگاهی که دارد نتیجه خاصی از فیلم می‌گیرد. با دانلود زیرنویس انگلیسی vertigo به تماشای این فیلم بنشینید و بررسی کنید که آیا شما نیز از دیدن این فیلم واقعا دچار سرگیجه می‌شوید؟