جورج و اژدها
آموزش رایگان زبان انگلیسی > دوره: داستانهای بچگانه / فصل: بسته ی اول / داستان انگلیسی: جورج و اژدهاسرفصل های مهم
جورج و اژدها
توضیح مختصر
جورج و اژدها داستان شوالیهی شجاعی است که مردم یک روستا را از یک اژدها نجات میدهد.
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
این داستان انگلیسی را میتوانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید
راهنمای خواندن این داستان انگلیسی
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل ویدیویی
متن انگلیسی داستان انگلیسی
George and the dragon
Once upon a time there was a brave knight called George. George had lots of adventures as he travelled by horse across many lands.
One day he came to a small village and met a man who lived in a cave next to the village.
The hermit told the knight about the awful things that were happening there. A terrible dragon had come to live in the lake and attacked the village every day.
The villagers didn’t know what to do. First, they gave the dragon all their food, but the dragon just took the food and still attacked the village.
So then the villagers gave the dragon all the animals from their farms. The dragon took all the animals, but continued to attack the villagers.
So then they gave the dragon all their gold and jewels. The dragon took all their money, but still was not satisfied.
The king sent his army to try and capture the dragon, but the dragon was too strong and the knights of the army were too scared and they ran away.
With nothing left to give, the king could only think of one thing to help protect his people. He sent his only daughter, the princess, to the lake to wait for the dragon.
When George heard this he rode as fast as he could to the lake. Just then the dragon jumped out from the lake and was going to eat the princess.
George attacked the dragon. He fought very bravely, won the fight and killed the dragon. George and the princess returned to the village and everyone was very pleased that they would have no more problems with the dragon.
Today, the story of George’s bravery is remembered and George is known as the patron saint of many countries.
ترجمهی داستان انگلیسی
جورج و اژدها
روزی روزگاری شوالیه شجاعی به نام جورج زندگی میکرد. جورج سوار بر اسبش از سرزمینهای زیادی عبور کرده و ماجراهای بسیاری داشت.
روزی او به روستای کوچکی رسید و با مردی آشنا شد که در غاری نزدیک روستا زندگی میکرد.
مرد غارنشین اتفاقات وحشتناکی که در آنجا افتاده بود برای شوالیه تعریف کرد. اژدهای وحشتناکی برای زندگی به دریاچه آمده بود و هرروز به روستا حمله میکرد.
مردم روستا نمیدانستند چه کنند. در ابتدا، همهی خوراکیها و غذاهایشان را به اژدها دادند اما اژدها غذاهایشان را خورد و باز هم به مردم روستا حمله میکرد.
سپس همه حیوانات مزرعههایشان را به اژدها دادند؛ اژدها همه حیوانات را خورد ولی باز هم به حملههایش به مردم روستا ادامه داد.
سپس مردم همه طلا و جواهراتشان را به اژدها بخشیدند. اژدها همهی پول آنها را برای خود برداشت، اما باز هم راضی نشد.
پادشاه ارتش خود را برای گرفتن اژدها فرستاد اما اژدها خیلی قوی بود و شوالیههای ارتش خیلی ترسیدند و فرار کردند.
پادشاه که دیگر هیچچیزی نداشت که به اژدها بدهد برای حفاظت از مردم روستا فقط به یکچیز فکر کرد. او تنها دخترش،شاهزاده، را به دریاچه فرستاد تا در انتظار اژدها بماند.
وقتی جورج اینها را شنید، با نهایت سرعت به سمت دریاچه تاخت. در همان لحظه بود که اژدها از دریاچه بیرون آمد تا شاهزاده را بخورد.
جورج به اژدها حمله کرد. او شجاعانه با اژدها جنگید و پیروز شد و اژدها را کشت. جورج و شاهزاده خانم به روستا برگشتند و همه از اینکه دیگر اژدها برایشان مشکل درست نمیکند خوشحال بودند.
امروزه داستان شجاعت جورج یادآوری و جورج بعنوان قدیس حامی بسیاری از کشورها شناخته میشود.