زمان حال استمراری
آموزش رایگان زبان انگلیسی > دوره: داستان های واقعی / فصل: تز، به سوی نجات / درس: زمان حال استمراریسرفصل های مهم
زمان حال استمراری
توضیح مختصر
در این درس داستان از زاویه دید زمان حال استمراری برای شما بررسی میگردد که گرامر این زمان را بهتر یاد بگیرید
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
راهنمای خواندن این درس
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل صوتی
متن انگلیسی درس
TAZ TO THE RESCUE
Present Continuous
Danielle knows that she has to get back to her truck. She can’t walk, but she can crawl. She is beginning to pull herself with her hands over snow and rocks until she makes it to the bottom of the canyon.
Is she beginning to walk? No, she isn’t beginning to walk. She is beginning to pull herself with her hands. Is she moving slowly? Yes, she is moving very slowly.
She is feeling tired and thirsty. She is now breaking some ice covering a hole. She is drinking the dirty water underneath.
What is she drinking? She is drinking dirty water.
It is now getting dark and cold. She isn’t dressed warm enough for a winter night. Luckily Taz is there and she is holding him for warmth.
Why is she holding Taz? She is holding Taz for warmth.
She is talking to him all night because she knows if she falls asleep she will get too cold and die. She is feeling scared, but she doesn’t want to die.
How is she feeling? She is feeling scared.
She is thinking of her family and friends. She needs to keep moving and keep warm. She is doing one sit-up every 5 seconds.
How many sit-ups is she doing? She is doing one sit-up every 5 seconds.
After 1,000 sit-ups she is feeling terrible pain, but being a long distance athlete she is used to pushing her body to the limit. Finally, the sun is rising and she is beginning to warm up. She is breaking the ice again and drinking more of the dirty water.
Why is she breaking the ice? She is breaking the ice to drink the dirty water underneath.
She is now feeling ready to continue crawling towards her truck. She is beginning to crawl again pulling herself inch by inch over the ground. After crawling all day, she is beginning to get very thirsty.
How is she feeling? She is feeling very thirsty.
She needs to drink. She turns around and is crawling all the way back to the hole so she can drink more of the dirty water.
Why is she crawling back to the hole? She is crawling back to the hole so she can drink more of the dirty water.
All of her hard work is for nothing. It is soon night and she is back where she started that morning. She is drinking more of the dirty water, but it is not enough. She is feeling very hungry.
How is she feeling now? She is feeling very hungry.
Without food she knows that she will die soon. She is thinking of her friends and family. She is now crying. She is thinking that she will surely die.
Why is she crying? She is crying because she thinks that she will surely die.
Why should she continue trying to stay warm? She is thinking that no one will find her. Now, she is hearing a voice.
What is she hearing? She is hearing a voice.
Keep moving it is saying.
What is the voice saying? The voice is saying, keep moving.
She doesn’t believe in God, but she is continuing to hear the voice. The voice is repeating, keep moving again and again. She is continuing with her exercises. And her loyal dog Taz is staying with her and helping to keep her warm and alive.
Is Taz helping her stay alive? Yes, Taz is helping her stay alive.
ترجمهی درس
تز به سوی نجات
حال استمراری
دنیل میدونه که باید برگرده به وانتش.
نمیتونه راه بره، ولی میتونه سینهخیز بره.
داره با دستاش شروع به کشیدن خودش روی برف و سنگ میکنه تا به ته دره برسه.
داره شروع به راه رفتن میکنه؟
نه، شروع به راه رفتن نمیکنه.
داره شروع به کشیدن خودش با دستاش میکنه.
داره آروم حرکت میکنه؟
آره، داره خیلی آروم حرکت میکنه.
داره احساس خستگی و تشنگی میکنه.
اون الان داره یه تیکه یخی که یه سوراخ رو پوشش داده بود میشکونه.
داره آب کثیفی که زیرشه رو مینوشه.
داره چی مینوشه؟
داره آب کثیف مینوشه.
الان [هوا] داره تاریک و سرد میشه.
اون واسهی یه شب زمستونی به اندازهی کافی پوشیده نیست.
خوشبختانه تز اونجاست و داره واسهی گرم شدن میچسبش.
چرا داره تز رو میچسبه؟
داره تز رو میچسبه برای گرما.
داره تموم شب رو باهاش حرف میزنه چون میدونه اگه خوابش ببره خیلی سرد میشه و میمیره.
داره احساس ترس میکنه، ولی نمیخواد که بمیره.
داره چه حسی میکنه؟
داره احساس ترس میکنه.
داره به خونواده و دوستاش فکر میکنه.
نیاز داره که به حرکت کردن ادامه بده و گرم بمونه.
هر ۵ ثانیه داره یه دونه درازنشست میره.
داره چند تا درازنشست میره؟
هر ۵ ثانیه داره یه دونه درازنشست میره.
بعد ۱۰۰۰ تا درازنشست داره درد وحشتناکیو حس میکنه، اما بخاطر یه ورزشکار مسافت طولانی بودنش به فشار حداکثری آوردن به بدنش عادت داره.
بالاخره، خورشید داره طلوع میکنه و اون داره شروع به گرم شدن میکنه.
داره دوباره یخها رو میشکونه و بیشتر از آب کثیفشون مینوشه.
چرا داره یخها رو میشکونه؟
داره یخها رو میشکونه که از آب کثیف زیرشون بنوشه.
اون الان حس میکنه آمادهست که به خزیدن سمت وانتش ادامه بده.
داره دوباره با اینچ به اینچ کشیدن خودش روی زمین شروع به خزیدن میکنه.
بعد کل روز سینهخیز رفتن، داره کمکم احساس تشنگی زیاد میکنه.
چه احساسی میکنه؟
حس تشنگی زیادی میکنه.
نیاز به آشامیدن داره.
دور میزنه و همهی راه رو سینهخیز به طرف سوراخ بر میگرده تا بتونه بیشتر از اون آب کثیف بنوشه.
چرا داره سینهخیز بر میگرده سمت اون سوراخ؟
داره سینهخیز سمت اون سوراخ بر میگرده تا بتونه آب کثیف بیشتری بنوشه.
همهی سخت تلاش کردنش به هیچ نتیجهای نمیرسه.
به زودی شب میشه و اون برگشته جایی که صبح شروع کرده بود.
داره بیشتر از اون آب کثیف میخوره اما کافی نیست.
داره حس میکنه خیلی گرسنهست.
الان چه احساسی میکنه؟
حس میکنه خیلی گرسنهست.
میدونه که بدون غذا به زودی قراره بمیره.
داره به دوستاش و خونواده فکر میکنه.
حالا داره گریه میکنه.
داره فکر میکنه که قطعا خواهد مرد.
چرا داره گریه میکنه؟
داره گریه میکنه چون فکر میکنه که قطعا خواهد مرد.
چرا باید به تلاش کردن واسه گرم موندن ادامه بده؟
داره فکر میکنه هیچکی پیداش نخواهد کرد.
الان داره یه صدایی میشنوه.
داره چی میشنوه؟
داره یه صدایی میشنوه.
داره میگه به حرکت ادامه بده.
صدا داره چی میگه؟
صدا داره میگه به حرکت ادامه بده.
اون به خدا اعتقادی نداره، ولی بازم داره صدا رو میشنوه.
صدا داره تکرار میکنه، به حرکت ادامه بده، دوباره و دوباره.
اون با ورزش کردناش ادامه میده.
و تز سگ باوفاش کنارش میمونه و داره بهش کمک میکنه گرم بمونه و زنده.
آیا تز داره بهش کمک میکنه زنده بمونه؟
آره، تز داره بهش کمک میکنه زنده بمونه.