سرفصل های مهم
درس دیدگاه
توضیح مختصر
در این درس، داستان کوتاه قبلی در زمانهای گرامری مختلف بازگو میشود تا گرامر این زمانها را بهتر یاد بگیرید.
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
متن انگلیسی درس
Be a Champion POV Text
Hello, welcome to the POV stories for “Be a Champion.” Let’s begin.
Inca has always wanted to help homeless people. In fact, she has always been a champion for the poor starting in the far past and then up until now. During this entire time she has been a champion for poor people. She has been a champion for homeless people. She has always wanted to help them during this entire time. In fact, she has wanted to build houses for every homeless person in San Francisco, every one. That has been her dream.
Now most people have thought that she was crazy. Every time she talked to someone about it they have thought she was crazy. They have said “The status quo is fine. Homeless people deserve to be poor. They deserve to be homeless and they deserve to be hungry.” This is what they said. They have always said this.
Well, luckily, Inca has always dared to be different. Since she was young, until now, the entire time, she has always dared to be different. And a few years ago she started to build small cheap houses out of plastic bottles. So about two years ago she started to build small cheap houses out of plastic bottles. She started two years ago and she has continued until recently. So starting two years ago she started to build houses out of plastic bottles and she has continued building them for two years.
Now this was a great innovation. In fact, soon, every rich person in San Francisco embraced her idea. And after two years all the poor people in San Francisco had a home. Every homeless person had a new house made of plastic bottles. The homeless people were happy, the rich people were happy and Inca was very, very happy.
That is the end of our first story. Next we’ll go to the future, so imagine this story happening in the future.
There will be a woman named Inca and she’ll want to help all the homeless people. She’s going to be a champion for poor people. She’s going to be a champion for homeless people. She’ll want to build houses for all the homeless people in San Francisco.
Of course most people will think she’s crazy, especially the rich people. They’ll say “The status quo is fine. Homeless people deserve to be hungry, poor and homeless.” But Inca will dare to be different. She’ll dare to be different. She’ll build small cheap houses from used plastic bottles. This is going to be a great innovation.
And, in fact, soon, every rich person in San Francisco will embrace her idea. They’ll give her more and more money and she’ll build more and more and more plastic bottle houses.
Until finally, eventually, after two years, all the poor people in San Francisco will have a home. They’ll all have a house made of plastic bottles. The rich people will be happy, the poor people will be happy, Inca will be happy, too.
And that is the end of our point of view stories and the end of our “Be a Champion” lessons. Listen carefully, notice the changes. Listen, listen, listen, relax, relax, relax, that’s all you need to do. See you next time, bye-bye.
ترجمهی درس
متن زاویه دید - یک قهرمان باش
درود، به داستانهای زاویه دید برای فصل «یک قهرمان باش» خوش اومدین.
بیاین شروع کنیم.
اینکا همیشه خواسته که به افراد بیخانمان کمک کنه.
در واقع، اون همیشه واسه افراد فقیر یه قهرمان بوده، از گذشتههای دور تا خود الان.
طی تموم این مدت اون واسه افراد فقیر یه قهرمان بوده.
اون واسه افراد بیخانمان یه قهرمان بوده.
اون همیشه طی تموم این مدت خواسته به اونا کمک کنه.
در واقع، اون خواسته که برای همهی افراد بیخانمان سن فرانسیسکو خونه بسازه، همهشون.
این آرزوش بوده.
خب اکثر آدما فکر کردهن که اون دیوونه بود.
هر بار که راجع بهش با کسی حرف زدش اونا فکر کردهن که اون دیوونهست.
اونا گفتهن «وضعیت موجود مناسبه».
«افراد بیخانمان لیاغتشون اینه که فقیر باشن».
«اونا لیاغتشون اینه بیخانمان باشن و لیاغتشون اینه که گرسنه باشن».
این چیزیه که اونا میگفتن.
اونا همیشه اینو گفتهن.
خب، خوشبختانه، اینکه همیشه جرئت کرده متفاوت باشه.
از وقتی که جوون بود، تا الان، تموم این مدت، اون همیشه جرئت کرده متفاوت باشه.
و چند سال پبش اون شروع کرد به ساختن خونههای کوچیک و ارزون از بطریهای پلاستیکی.
پس حدود دو سال پیش اون شروع کرد به ساختن خونههای کوچیک ارزون بطریهای پلاستیکی.
اون از دو سال پیش شروع کرد و تا همین اخیرا ادامه داده.
پس از دو سال پیش اون شروع کرد به ساختن خونههایی از جنس بطریهای پلاستیکی و به ساختنشون واسه دو سال ادامه داده.
خب این یه نوآوری فوقالعاده بود.
در واقع، خیلی زود، همهی افراد پولدار سن فرانسیسکو ایدهش رو پذیرفتن.
و بعد دو سال همهی افراد فقیر سن فرانسیسکو یه خونه داشتن.
همهی افراد بیخانمان یه خونهی جدید ساخته شده
افراد بیخانمان خوشحال بودن، افراد پولدار خوشحال بودن و اینکا خیلی خیلی خوشحال بود.
اینم پایان داستان اولمون.
بعد به آینده خواهیم رفت، پس تصور کنین این داستان توی آینده اتفاق میافته.
یه خانمی خواهد بود به اسم اینکا و اون خواه که خواست به همهی آدمهای بیخانمان کمک کنه.
اون قراره که واسه افراد فقیر یه قهرمان باشه.
اون قراره که واسه افراد بیخانمان یه قهرمان باشه.
اون خواهد خواست که برای همهی آدمای بیخانمان توی سن فرانسیسکو خونه بسازه.
البته که اکثر افراد خواهند گفت که اون دیوونهست، به خصوص آدمای پولدار.
اونا خواهند گفت «وضعیت موجود مناسبه».
«افراد بیخانمان لیاغتشون اینه که گرسنه، فقیر و بیخانمان باشن».
ولی اینکا جرئت خواهد کرد که متفاوت باشه.
اون جرئت خواهد کرد که متفاوت باشه.
اون از بطریهای پلاستیکی خونههای کوچیک و ارزون خواهد ساخت.
این قراره که یه نوآوری بزرگ باشه.
و در واقع، خیلی زود، همهی آدمای پولدار سن فرانسیسکو ایدهش رو پذیرا خواهند بود.
اونا یهش پول بیشتر و بیشتری خواهند داد و اون خونههای بطری پلاستیکی بیشتر و بیشتر و بیشتری خواهد ساخت.
تا بالاخره، به تدریج بعد دو سال، همهی افراد فقیر سن فرانسیسکو یه خونه خواهند داشت.
اونا همهشون یه خونه ساخته شده از بطریهای پلاستیکی خواهند داشت.
افراد پولدار خوشحال خواهند بود، افراد فقیر خوشحال خواهند بود، اینکا هم خوشحال خواهد بود.
و اینم از پایان داستانای زاویه دید و پایان دروس «یک قهرمان باش»مون.
بادقت گوش کنین، به تغییرات توجه کنین.
گوش بدین، گوش بدین، گوش بدین، ریلکس کنین، ریلکس کنین،ریلکس کنین، این تموم کاریه که نیازه شما انجام بدین.
دفعهی بعد میبینمتون، بدرود.