سرفصل های مهم
درس دیدگاه
توضیح مختصر
در این درس، داستان کوتاه قبلی در زمانهای گرامری مختلف بازگو میشود تا گرامر این زمانها را بهتر یاد بگیرید.
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
متن انگلیسی درس
Slow Burn Point-of-View Text
Hello, this is AJ again. Welcome to the point of view stories for “Slow Burn.” Same story…different timeframes, different time frames. Deep breath, let’s start.
Tiffany has always loved cats. Really, since she was a small child she has loved cats. And every year she has bought more cats. Or she has found more cats. But since she was a child she has wanted a purple cat. She has especially wanted to have a purple cat. But she could never afford a purple cat. They have always been too expensive for her.
And so, starting when she was young, continuing as she became an adult, she has set aside money every day to save for that special purple cat. Every day she has saved. Every week she has saved. Every month she has set aside money for a purple cat. Every year she has set aside money. She has allocated all of that money for only one purpose, buying a purple cat. She has done this every week, every month, every year of her life.
Well, finally one day she did it. She saved $12,500,000. Immediately she went to the pet store. But they were sold out of purple cats. Oh no! So she sprinted across the city to another pet shop. But they were also sold out.
She sprinted to another and another and another. She sprinted to every pet shop in the city. None of them had purple cats. They were all sold out of purple cats. Tiffany cried and cried “Oh god, no purple cats.” She cried for a long time, 27 days and 5 hours, in fact.
Until finally she relinquished her dream of getting a purple cat, she let go of it. Tiffany finally relinquished her dream of getting a purple cat. And instead she bought a nice, pretty, cute, sweet pink cat. Tiffany bought a little pink cat and she loved it very much.
And so Tiffany and all of her cats were very, very happy together.
Alright, that’s the end of our first POV story. Let’s go to the next one…into the future. So you can imagine maybe I’m talking about a story idea I have.
Maybe I’m talking about an idea for a movie that’s going to happen in the future. I’m telling someone about this. Maybe I’m telling you. Let’s start.
So in the future there will be a woman, a girl named Tiffany. And she’ll have 29 cats already. But she’s gonna need one more cat and she’s gonna need a very special cat. She’ll want a purple cat.
So every day she’ll set aside money to buy a purple cat. In fact, she’ll allocate all of her spare money, all of her savings for the purpose of buying a purple cat. She’s gonna allocate all of her savings for that purpose.
And one day, she’ll finally do it. One day she will save a total of $12,500,000. And immediately she’s gonna run to the closest pet store. But they’ll be sold out of purple cats. They won’t have any purple cats. So then she’ll sprint across the city to another pet store. They’ll be sold out, too.
So she’ll sprint to another and another and another. She’ll sprint to every pet store in the city. But none of them will have a purple cat. They won’t have a purple cat. They’ll be sold out. Tiffany will be very sad and she’ll cry and she’ll cry. In fact, she’s gonna cry for 27 days and 5 hours.
She’ll cry and she’ll cry and she’ll cry until finally, after 27 days and 5 hours, she’ll finally relinquish her dream of getting a purple cat. She’ll finally relinquish that dream. And then she’ll buy a nice, cute, wonderful, little pink cat. And Tiffany will love her little pink cat and the little pink cat will love Tiffany.
They’ll be very happy and in fact Tiffany and all her cats, all 30 cats, will be very happy together.
And that’s the end of our point of view lessons for Slow Burn. See you next time.
ترجمهی درس
متن زاویه دید - سوزش آهسته
درود، دوباره ایجی هستش که اینجاس.
به داستانای زاویه دید برای فصل «سوزش آهسته» خوش اومدین.
همون داستان… قابهای زمانی متفاوت، قابهای متفاوت.
تنفس عمیق، بریم شروع کنیم.
تیفانی همیشه عاشق گربهها بوده.
واقعا، از وقتی یه بچهی کوچیک بود عاشق گربهها بوده.
و هر سال هم گربههای بیشتری خریده.
یا اینکه گربههای بیشتری پیدا کرده.
ولی از وقتی که کودک بودش یه گربهی بنفش خواسته.
اون مخصوصا یه گربهی بنفش میخواسته.
ولی هیچوقت نمیتونست یه گربهی بنفش بخره.
اونا همیشه زیادی براش گرون بودن.
و بنابراین، با شروع از وقتی که جوون بود و ادامه یافتنش وقتی که بالغ شدش، هر روز برای پسانداز واسهی اون گربهی بنفش خاص پول کنار گذاشته.
هر روز پسانداز کرده.
هر هفته پسانداز کرده.
هر ماه واسه گربهی بنفش پول کنار گذاشته.
هر سال پول کنار گذاشته.
همهی اون پول رو به یه هدف اختصاص داده، خریدن یه گربهی بنفش.
این کارو هر هفته، هر ماه، هر سال عمرش انجام داده.
خب، بالاخره یه روز انجامش داد.
۱۲,۵۰۰,۰۰۰ دلار پسانداز کرد.
بلافاصله رفت پت استور.
ولی گربهی بنفش تموم کرده بودن.
اوه نه!
پس با سرعت دوید سمت یه پت استور دیگه.
ولی اونا هم تموم کرده بودن.
سریعا دوید سمت یکی دیگه و یکی دیگه و یکی دیگه.
با سرعت دوید به همهی پت استورای شهر.
هیچکدومشون گربهی بنفش نداشتن.
همهشون گربهی بنفش تموم کرده بودن.
تیفانی گریه کرد و گریه کرد «اوه نه، هیچ گربهی بنفشی نیستش».
واسه یه مدت طولانی گریه کرد، در واقع ۲۷ روز و ۵ ساعت.
تا بالاخره بیخیال آرزوی گرفتن یه گربهی بنفش شد، ولش کرد.
تیفانی بالاخره بیخیال آرزوی گرفتن گربهی بنفشش شد.
و به جاش یه گربهی عالی، خوشگل، بامزه و شیرین صورتی خرید.
تیفانی یه گربه کوچولوی صورتی خرید و خیلی عاشقش بود.
و خب تیفانی و همهی گربههاش خیلی خیلی کنار هم خوشحال بودن.
بسیار خب، اینم از آخر داستان POV اولمون.
بریم واسه بعدی… به سوی آینده.
پس میتونین تصور کنین که مثلا دارم راجع به یه ایدهی داستانی که دارم حرف میزنم.
شاید مثلا دارم راجع به یه ایدهای واسه فیلمی که قراره توی آینده اتفاق بیفته حرف میزنم.
دارم به یکی دربارهش میگم.
شاید اصلا دارم به شما میگم.
بیاین شروع کنیم.
پس توی آینده یه خانمی خواهد بودش، یه دختری به اسم تیفانی.
و همونطوریش هم ۲۹ تا گربه خواهد داشت.
ولی قراره به یه گربهی دیگه نیاز داشته باشه و قراره به یه گربهی خیلی خاص هم نیاز داشته باشه.
اون یه گربهی بنفش خواهد خواست.
پس هر روز اون برای خریدن یه گربهی بنفش پول کنار خواهد گذاشت.
در واقع، اون همهی پول اضافیش رو، همهی پساندازش رو به هدف خریدن یه گربهی بنفش اختصاص خواهد داد.
اون قراره همهی پساندازش رو به این هدف اختصاص بده.
و یه روز، بالاخره این کار رو خواهد کرد.
یه روز اون مجموع ۱۲,۵۰۰,۰۰۰ دلار پسانداز خواهد کرد.
و بالافاصله باسرعت به نزدیکترین پت استور خواهد دوید.
ولی اونا قراره گربهی بنفش تموم کرده باشن.
گربهی بنفشی نداشته باشن.
پس بعدش سریعا توی شهر خواهد دوید به یه پت استور دیگه.
اونا هم قراره تموم کرده باشن.
پس اون سریعا میدوه به یکی دیگه و یکی دیگه و یکی دیگه.
اون به تموم پت استورای شهر خواهد دوید.
ولی هیچ کدومشون گربهی بنفش ندارن.
هیچ کدوم گربهی بنفش نخواهند داشت.
قراره تموم کرده باشن.
تیفانی قراره خیلی ناراحت بشه و گریه کنه و گریه کنه.
در واقع، قراره واسه ۲۷ روز و ۵ ساعت گریه کنه.
گریه خواهد کرد و گریه خواهد کرد و گریه خواهد کرد تا در پایان، قراره بعد ۲۷ روز و ۵ ساعت، بالاخره بیخیال آرزوی گرفتن یه گربهی بنفش بشه.
بالاخره بیخیال اون آرزو خواهد شد.
و بعدش یه گربه کوچولوی صورتی عالی، بامزه، و فوقالعاده خواهد خرید.
و تیفانی عاشق گربه کوچولوی صورتیش خواهد بود و گربه کوچولوی صورتی هم عاشق تیفانی خواهد بودش.
اونا قراره خیلی خوشحال باشن و در واقع تیفانی و همهی گربههاش، همهی ۳۰ تا گربهش قراره کنار هم خیلی خوشحال باشن.
و اینم از آخر دروس زاویه دیدمون واسه فصل «سوزش آهسته».
دفعهی بعد میبینمتون.