گذشته judge چه می‌شود؟

گذشته judge در زبان انگلیسی «judged» است. مصدر آن «to judge» و حالت سوم فعل «judged» است.

گذشته judge در زبان انگلیسی «judged» است. مصدر آن «to judge» و حالت سوم فعل «judged» است. این کلمه هم فعل و هم اسم است و در زبان فارسی به‌صورت «قاضی»، «داور»، «قضاوت کردن» و «داوری کردن» ترجمه می‌شود. در ادامه گذشته‌ی این فعل را در زمان‌های مختلف گذشته با هم بررسی می‌کنیم. همراه ما باشید.

زمان حال ساده

این زمان برای بیان عمل یا حالتی است که در زمان حال رخ می‌دهد یا به‌صورت عادت یا واقعیت عمومی است. فرمول آن به این شکل است:

subject + judge + object.

برای سوم شخص مفرد، s به انتهای فعل اضافه می‌شود. برخی از مثال‌ها عبارت‌اند از:

He judges the contestants based on their performance.

او شرکت‌کنندگان را بر اساس عملکردشان قضاوت می‌کند.

She is a fair person who never judges anyone by their appearance.

او فردی منصف است که هرگز کسی را از روی ظاهرشان قضاوت نمی‌کند.

The jury judges the case according to the evidence.

هیئت منصفه با‌ توجه‌ به شواهد و مدارک، پرونده را قضاوت می‌کند.

You should not judge a book by its cover.

شما نباید یک کتاب را از روی جلد آن قضاوت کنید.

I don't judge you for your choices.

من شما را به‌خاطر انتخاب‌هایتان قضاوت نمی‌کنم.

زمان گذشته‌ی ساده

این زمان برای بیان عمل یا حالتی است که در زمان گذشته رخ داده و به پایان رسیده است. فرمول آن به این شکل است:

subject + judged + object.

برای همه‌ی شخص‌ها، ed به انتهای فعل اضافه می‌شود. به مثال‌های زیر دقت کنید:

He judged the contestants based on their performance yesterday.

او مسابقه‌دهندگان را بر اساس عملکرد روز گذشته‌ی آن‌ها قضاوت کرد.

She was a fair person who never judged anyone by their appearance when she was alive.

او فردی منصف بود که در زمان زنده بودنش هرگز کسی را از روی ظاهرشان قضاوت نکرد.

The jury judged the case according to the evidence last week.

هیئت منصفه با توجه به شواهد، هفته‌ی گذشته این پرونده را قضاوت کرد.

You should not have judged a book by its cover.

شما نباید یک کتاب را از روی جلد آن قضاوت می‌کردید.

I didn't judge you for your choices.

من شما را به‌خاطر انتخاب‌هایتان قضاوت نکردم.

زمان گذشته‌ی استمراری

این زمان برای بیان عمل یا حالتی است که در زمان گذشته شروع شده و به مدت مشخصی ادامه داشته است. فرمول آن به این شکل است:

subject + was/were + judging + object.

برای سوم شخص مفرد، was و برای سایر شخص‌ها، were استفاده می‌شود. به مثال‌های زیر و معانی آن‌ها دقت کنید:

He was judging the contestants based on their performance for two hours.

او برای دو ساعت، شرکت‌کنندگان را بر اساس عملکردشان قضاوت می‌کرد.

She was judging herself too harshly for her mistakes.

او خودش را خیلی سخت به‌خاطر اشتباهاتش قضاوت می‌کرد.

The jury was judging the case according to the evidence for three days.

هیئت منصفه با توجه به شواهد به مدت سه روز پرونده را قضاوت می‌کرد.

You were judging me by my actions without knowing my intentions.

تو مرا از روی اعمالم قضاوت می‌کردی بدون اینکه از قصدم (هدفم) آگاه شوی.

I was judging you for your choices because I cared about you.

من تو را به‌خاطر انتخاب‌هایت قضاوت می‌کردم چون به تو اهمیت می‌دادم.

زمان گذشته‌ی کامل استمراری

این زمان برای بیان عمل یا حالتی است که در زمان گذشته شروع شده و تا قبل از یک زمان دیگر در گذشته ادامه داشته است. فرمول آن به این شکل است:

subject + had + been + judging + object.

برای همه‌ی شخص‌ها، had استفاده می‌شود. به جمله‌های زیر و معانی آن‌ها دقت کنید:

He had been judging the contestants based on their performance for two hours before the show ended.

او دو ساعت قبل از پایان نمایش، شرکت‌کنندگان را بر اساس عملکردشان قضاوت می‌کرد.

She had been judging herself too harshly for her mistakes before she decided to forgive herself.

او قبل از اینکه تصمیم بگیرد خودش را ببخشد خیلی سخت خود را به‌خاطر اشتباهاتش قضاوت می‌کرد.

The jury had been judging the case according to the evidence for three days before they reached a verdict.

هیئت منصفه به مدت سه روز قبل از صدور حکم، پرونده را با توجه به شواهد مورد قضاوت قرار داده بود.

You had been judging me by my actions without knowing my intentions before you apologized to me.

تو قبل از اینکه از من عذرخواهی کنی، بدون اینکه از قصدم آگاه شوی، مرا با اعمالم قضاوت می‌کردی.

زمان گذشته‌ی کامل

این زمان برای بیان عمل یا حالتی است که در زمان گذشته رخ داده و تا قبل از یک زمان دیگر در گذشته به پایان رسیده است. فرمول آن به این شکل است:

subject + had + judged + object.

برای همه شخص‌ها، had استفاده می‌شود. به جمله‌های زیر و معانی آن‌ها دقت کنید:

He had judged the contestants based on their performance before the show ended.

او قبل از پایان نمایش، شرکت‌کنندگان را بر اساس عملکردشان قضاوت کرده بود.

She had judged herself too harshly for her mistakes before she decided to forgive herself.

قبل از اینکه تصمیم بگیرد خودش را ببخشد، خودش را خیلی سخت به‌خاطر اشتباهاتش قضاوت کرده بود.

The jury had judged the case according to the evidence before they reached a verdict.

هیئت منصفه قبل از اینکه به رای برسند، این پرونده را با توجه به شواهد قضاوت کرده بودند.

You had judged me by my actions without knowing my intentions before you apologized to me.

قبل از اینکه از من معذرت خواهی کنی، بدون اینکه از قصدم خبر داشته باشی، مرا با اعمالم قضاوت کرده بودی.

I had judged you for your choices before I realized that you were happy.

قبل از اینکه بفهمم خوشحالی تو را به‌خاطر انتخابت قضاوت کرده بودم.

زمان آینده در گذشته

این زمان برای بیان عمل یا حالتی است که در زمان گذشته قرار بوده در آینده رخ دهد. فرمول آن به این شکل است:

subject + would + judge + object.

برای همه شخص‌ها، would استفاده می‌شود. به مثال‌های زیر و معانی آن‌ها دقت کنید:

He said he would judge the contestants based on their performance tomorrow.

او گفت فردا بر اساس عملکرد شرکت‌کنندگان در مسابقه قضاوت خواهد کرد.

She thought she would judge herself too harshly for her mistakes if she failed the exam.

او فکر می‌کرد که اگر در امتحان مردود شود، خودش را خیلی سخت به‌خاطر اشتباهاتش قضاوت می‌کند.

The jury announced they would judge the case according to the evidence after the recess.

هیئت منصفه اعلام کرد که پس از تعطیلات، پرونده را با توجه به شواهد قضاوت خواهد کرد.

You promised you would not judge me by my actions without knowing my intentions.

تو قول دادی بدون اینکه از قصدم آگاه شوی مرا از روی اعمالم قضاوت نکنی.

I hoped you would judge me for my choices because I wanted your opinion.

امیدوارم من را برای انتخاب‌هایم قضاوت کنید زیرا نظر شما را می‌خواستم. یا (من امیدوار بودم که تو انتخاب‌هایم را قضاوت کنی چون نظرت برایم مهم بود.)

زمان گذشته‌ی مجهول

این زمان برای بیان عمل یا حالتی است که در زمان گذشته رخ داده و فاعل آن مشخص نیست یا مهم نیست. فرمول آن به این شکل است:

object + was/were + judged + by subject (optional).

برای سوم‌شخص مفرد، was و برای سایر شخص‌ها، were استفاده می‌شود. به جمله‌های زیر و معانی آن‌ها دقت کنید:

The contestants were judged based on their performance by him yesterday.

رقبا بر اساس عملکردشان دیروز توسط او داوری شدند.

She was judged too harshly for her mistakes by herself.

او به‌خاطر اشتباهاتش توسط خودش خیلی سخت قضاوت شد.

The case was judged according to the evidence by the jury last week.

این پرونده با توجه به شواهد توسط هیئت منصفه هفته‌ی گذشته مورد قضاوت قرار گرفت.

I was judged by you without knowing my intentions.

من بدون اینکه از قصدم آگاه باشید توسط شما قضاوت شدم.

You were judged by me for your choices.

شما به‌خاطر انتخاب‌هایتان توسط من مورد قضاوت قرار گرفتید.

آینده در گذشته‌ی کامل

این زمان برای بیان عمل یا حالتی است که در زمان گذشته قرار بوده تا قبل از یک زمان دیگر در گذشته رخ دهد. فرمول آینده در گذشته کامل به این شکل است:

subject + would + have + judged + object.

برای همه شخص‌ها، would استفاده می‌شود. به جمله‌های زیر و معانی آن‌ها دقت کنید:

He said he would have judged the contestants based on their performance if he had been there.

او گفت که اگر در مسابقه حضور داشت، شرکت‌کنندگان را بر اساس عملکرد آن‌ها قضاوت می‌کرد.

She thought she would have judged herself too harshly for her mistakes if she had failed the exam.

او فکر می‌کرد که اگر در امتحان مردود می‌شد، خودش را به‌خاطر اشتباهاتش خیلی سخت قضاوت می‌کرد.

The jury announced they would have judged the case according to the evidence if they had not been dismissed.

هیئت منصفه اعلام کرد که در صورت عدم رد این پرونده با توجه به شواهد و مدارک قضاوت می‌کردند.

You promised you would not have judged me by my actions without knowing my intentions if you had known the truth.

تو قول داده بودی که اگر حقیقت را می‌دانستی، بدون دانستن اهداف من، مرا از روی اعمالم قضاوت نمی‌کردی.

I hoped you would have judged me for my choices if you had cared about me.

امیدوار بودم اگر به من اهمیت می‌دادی مرا به‌خاطر انتخاب‌هایم قضاوت می‌کردی.

در این مطلب با گذشته judge در زمان‌های مختلف گذشته آشنا شدید. با تمرین و تکرار مطالب ارائه‌شده می‌توانید با این فعل و گذشته‌ی آن کار کنید و به تقویت مهارت‌های انگلیسی خود بپردازید.