گذشته tell در زبان انگلیسی «told» است. مصدر آن «to tell» و حالت سوم فعل «told» است. این فعل بیقاعده است و بهمعنی «گفتن» است. tell از جمله افعال پرکاربرد در زبان انگلیسی است و میتوانید آن را در زمانهای مختلف گذشته به کار ببرید. در ادامه همراه ما باشید تا به بررسی این موضوع بپردازیم.
زمان حال ساده
این زمان برای بیان یک واقعیت، عادت، حقیقت علمی، باور یا احساس استفاده میشود. برای ساختن این زمان، فعل tell را بهصورت ساده (tell) برای شخص اول و دوم مفرد و جمع و سومشخص جمع استفاده میکنیم. برای سومشخص مفرد، به فعل tell حرف s را اضافه میکنیم.
برای سوالی کردن، کلمهی do را قبل از فاعل و برای منفی کردن، کلمهی not را بعد از do قرار میدهیم. برای سومشخص مفرد، بهجای do از does استفاده میکنیم. برخی از مثالها عبارتاند از:
He tells me a story every night.
او هرشب برایم داستانی تعریف میکند.
She tells the truth.
او حقیقت را میگوید.
They tell jokes at the party.
آنها در مهمانی جوک میگویند.
Do you tell your parents everything?
همهچیز را به پدر و مادرت میگویی؟
He does not tell lies.
او دروغ نمیگوید.
زمان گذشتهی ساده
این زمان برای بیان یک عمل، حالت یا رویداد کاملشده در گذشته استفاده میشود. برای ساختن این زمان، فعل tell را بهصورت told (شکل دوم فعل بیقاعده) برای همهی شخصها استفاده میکنیم. برای سوالی کردن، کلمهی did را قبل از فاعل و برای منفی کردن، کلمهی not را بعد از did قرار میدهیم. در این حالت، فعل tell بهصورت ساده باقی میماند. برخی از مثالها عبارتاند از:
I told him the truth yesterday.
من دیروز حقیقت را به او گفتم.
She told me a secret.
او به من يك راز گفت. یا (او رازی را به من گفت.)
They told us to leave.
آنها به ما گفتند كه برويم.
Did you tell her the news?
آیا بهش خبر دادی؟
He did not tell anyone his name.
او نامش را به هیچکس نگفت. یا (او اسمش را به کسی نگفت.)
زمان گذشتهی استمراری
این زمان برای بیان یک عمل، حالت یا رویداد درحالانجام در گذشته استفاده میشود. معمولا این زمان برای نشان دادن پسزمینه یا زمانی که یک عمل دیگر در گذشته آن را قطع کرده است، به کار میرود. برای ساختن این زمان، فعل کمکی was یا were را همراه با فعل tell بهصورت telling استفاده میکنیم. برای سوالی کردن، فعل کمکی را قبل از فاعل و برای منفی کردن، کلمهی not را بعد از فعل کمکی قرار میدهیم. برخی از مثالها عبارتاند از:
He was telling me a joke when the phone rang.
داشت برایم جوک میگفت که تلفن زنگ خورد.
She was telling the truth, I could see it in her eyes.
او راست میگفت، من میتوانستم آن را در چشمانش ببینم.
They were telling stories around the fire.
آنها دور آتش قصه میگفتند.
Were you telling him about our plan?
آيا داشتی دربارهی برنامهمان به او میگفتی؟ یا (نقشهی ما را به او میگفتی؟)
She was not telling lies, she was just exaggerating.
او دروغ نمیگفت، فقط اغراق میکرد.
زمان گذشتهی کامل استمراری
این زمان برای بیان یک عمل، حالت یا رویدادِ درحالانجام در گذشته استفاده میشود که قبل از یک زمان خاص یا یک عمل دیگر در گذشته به پایان رسیده است. برای ساختن این زمان، فعل کمکی had been و فعل tell را بهصورت telling (شکل ingدار فعل) استفاده میکنیم. برای سوالی کردن، فعل کمکی had را قبل از فاعل و برای منفی کردن، کلمهی not را بعد از فعل کمکی had قرار میدهیم. برخی از مثالها عبارتاند از:
He had been telling me the same story for an hour before I interrupted him.
قبل از اینکه حرفش را قطع کنم یک ساعت همین داستان را برایم تعریف میکرد.
She had been telling lies for a long time before they discovered the truth.
او قبل از اینکه حقیقت را کشف کنند مدتها دروغ میگفت.
They had been telling us to be careful before the accident happened.
آنها قبل از وقوع حادثه به ما میگفتند مراقب باشیم.
Were you telling the truth when I asked you?
وقتی ازت پرسیدم راست میگفتی؟
She was not telling me anything, she was just silent.
چیزی به من نمیگفت، فقط ساکت بود.
زمان گذشتهی کامل
این زمان برای بیان یک عمل، حالت یا رویداد کاملشده در گذشته استفاده میشود که قبل از یک عمل دیگر در گذشته رخ داده است. برای ساختن این زمان، فعل کمکی had و فعل tell را بهصورت told (شکل سوم فعل بیقاعده) استفاده میکنیم. برای سوالی کردن، فعل کمکی را قبل از فاعل و برای منفی کردن، کلمهی not را بعد از فعل کمکی قرار میدهیم. برخی از مثالها عبارتاند از:
I had told him the truth before he left.
من قبل از رفتنش حقیقت را به او گفته بودم.
She had told me a secret, but I forgot it.
او رازی را به من گفته بود؛ اما من آن را فراموش کردم.
They had told us to leave, but we stayed.
گفته بودند برویم؛ اما ما ماندیم.
Had you told her the news before I came?
قبل از آمدن من خبر را به او گفته بودی؟
He had not told anyone his name before he died.
او قبل از مرگ، نام خود را به کسی نگفته بود.
زمان آینده در گذشته
این زمان برای بیان یک عمل، حالت یا رویداد در آینده، نسبت به گذشته استفاده میشود. معمولا این زمان برای نشان دادن قصد، نظر، تصور یا پیشبینی در گذشته به کار میرود. برای ساختن این زمان، فعل کمکی would و فعل tell را بهصورت ساده استفاده میکنیم. برای سوالی کردن، فعل کمکی را قبل از فاعل و برای منفی کردن، کلمهی not را بعد از فعل کمکی قرار میدهیم. برخی از مثالها عبارتاند از:
He said he would tell me the truth later.
گفت بعدا حقیقت را به من میگوید.
She thought he would tell her a secret, but he didn't.
فکر میکرد رازی را به او بگوید؛ اما این کار را نکرد.
They promised they would tell us everything.
قول دادند همهچیز را به ما بگویند.
Would you tell him the news if you saw him?
اگر او را ببینی به او خبر میدهی؟
She would not tell me anything, she was very secretive.
او هیچگونه اطلاعاتی به من نمیداد، خیلی پنهانکار بود.
زمان گذشتهی مجهول
این زمان برای بیان یک عمل، حالت یا رویداد کاملشده در گذشته استفاده میشود که فاعل آن مشخص نیست یا مهم نیست. برای ساختن این زمان، فعل کمکی was یا were و فعل tell را بهصورت told (شکل سوم فعل بیقاعده) استفاده میکنیم. برای سوالی کردن، فعل کمکی را قبل از فاعل و برای منفی کردن، کلمهی not را بعد از فعل کمکی قرار میدهیم. برخی از مثالها عبارتاند از:
The truth was told by him.
حقيقت توسط او گفته شد.
A secret was told to me by her.
رازی توسط او به من گفته شد.
Jokes were told at the party.
در مهمانی، لطیفههایی روایت شد.
Was the news told to her?
آيا خبر به او گفته شد؟
His name was not told to anyone.
اسمش به کسی گفته نشد.
زمان آینده در گذشتهی کامل
این زمان برای بیان یک عمل، حالت یا رویداد در آینده نسبت به گذشته استفاده میشود که قبل از یک عمل دیگر رخ داده است. برای ساختن این زمان، فعل کمکی would have و فعل tell را بهصورت told (شکل سوم فعل بیقاعده) استفاده میکنیم. برای سوالی کردن، would را قبل از فاعل و برای منفی کردن، کلمهی not را بعد از آن قرار میدهیم. برخی از مثالها عبارتاند از:
He said he would have told me the truth if he had known it.
او گفت اگر حقیقت را میدانست به من میگفت.
She thought he would have told her a secret, but he had already told someone else.
فکر میکرد رازی را به او میگوید؛ اما او قبلا به دیگری گفته بود.
They promised they would have told us everything, but they didn't have time.
آنها قول دادند که همه چیز را به ما میگویند؛ اما وقت نداشتند.
Would you have told him the news if you had seen him?
اگر او را دیده بودی این خبر را به او میگفتی؟
She would not have told me anything, she would have been very secretive.
او هیچ وقت چیزی به من نمیگفت، خیلی مخفیانه عمل میکرد.
They would have told us everything, but they had forgotten.
آنها همهچیز را به ما میگفتند؛ اما فراموش کرده بودند.
در این مطلب به بررسی گذشته tell پرداختیم. این فعل کاربردهای زیادی در زبان انگلیسی دارد و میتوانید از آن برای ساخت جملههای جذاب و شکلدهی به مکالمههای خلاقانه استفاده کنید. این فرصت جذاب برای یادگیری را از دست ندهید.