در این بخش شما را با معنی a whole new ball game آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
این اصطلاح به معنی «تغییر قابلتوجه در اوضاع و شرایط» است. البته معنای آن به همین یک مورد محدود نمیشود و در ادامه میتوانید چند معنی و کاربرد دیگر آن را ببینید.
معانی و کاربرد
- تغییر قابلتوجه در شرایط
- تغییر و چرخش رویدادها
- تغییرات متمایز نسبت به وضعیت قبلی
- تغییر چشمگیر شرایط
- تغییر غیرمنتظره در عملکرد
مثال
For most young adults, moving out is a whole new ball game.
برای اکثر جوانان، اسبابکشی کردن یک تغییر قابلتوجه است.
Though I have babysitting experience, raising my child is a new ballgame.
اگرچه من تجربهی نگهداری از کودک را دارم؛ بزرگ کردن فرزندم یک تغییر کاملا چشمگیر است. (یک شرایط کاملا متفاوت است.)
Even though I considered myself a competent scientist, I quickly learned that college-level chemistry is a whole new ballgame.
با وجود اینکه خود را دانشمندی شایسته میدانستم؛ بهسرعت متوجه شدم که شیمی در سطح دانشگاه یک مفهوم کاملا متفاوت است.
Discs are no longer popular among consumers. Streaming media is a whole new ball game in entertainment.
دیسکها دیگر بین مصرفکنندگان محبوب نیستند. رسانههای استریم یا پخش زنده، یک زمینهی کاملا متفاوت در صنعت سرگرمی است.
I excelled at my job, but when I was promoted and given more responsibility, I discovered it was a whole new ball game.
من در کارم عالی بودم؛ اما وقتی ارتقا یافتم و مسئولیت بیشتری به من داده شد، متوجه شدم که این یک شرایط کاملا متفاوت است.
After two great batters joined the American baseball team, it was a whole new ball game.
پس از پیوستن دو بازیکن بزرگ به تیم بیسبال آمریکا، شرایط کاملا تغییر کرد.