در این بخش شما را با معنی against one's better judgment آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
این اصطلاح برای اشاره به چیزی استفاده میشود که برخلاف عقل سلیم و منطق شما باشد. درواقع کاری میدانید کدام کار بهتر است ولی در نهایت آن را انجام نمیدهید. در ادامه میتوانید معانی و کاربرد against one's better judgement را بخوانید. یاد گرفتن این اصطلاح در قالب جمله، کمک میکند که بهتر بتوانید معنی آن را درک کنید و بتوانید در گفتوگوها و نوشتههای خود از آن استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- زمانی که حس میکنید تصمیم شما درست نیست.
- چیزی که برخلاف عقل و باور شما است.
- کاری که فکر میکنید بهتر است انجام نشود.
مثال
Bob persuaded her to go by car, against her better judgement, and she regretted it as soon as she saw the heavy traffic.
در حالی که او خلاف این را درست میدانست، باب او را متقاعد کرد که با ماشین برود و بهمحض دیدن ترافیک سنگین پشیمان شد.
I agreed to let him join us, even though it was against my better judgement.
من قبول کردم که او به ما ملحق شود، هرچند که این برخلاف عقل سلیم من بود.
Against my better judgement, I gave him the job.
بر خلاف آنچه فکر میکنم درست است، کار را به او واگذار کردم.