در این بخش شما را با معنی all good things must come to an end آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
این اصطلاح معنای استعاری ندارد. معنای آن دقیقا با ترجمهی کلمهبهکلمهی آن یکسان است. یعنی تمام چیزهای خوب بالاخره به پایان میرسند. در فارسی میتوانید آن را همینطور کلمهبهکلمه ترجمه کنید یا از عبارتهای مشابه استفاده کنید؛ مثلا خوشی دوام ندارد.
در ادامه معانی دیگر و کاربردهای مختلف این اصطلاح را بخوانید. یادگیری این اصطلاح در قالب جمله، کمک میکند که بتوانید بهتر و راحتتر، از آن در مکالمهها استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- هر چیزی که خوب به نظر میرسد، به پایان میرسد.
- روند زندگی را به تصویر میکشد تا بگوید همهچیز پایانی دارد.
- هر چیزی که کسی دوست دارد، در نهایت به پایان میرسد.
مثال
The band breaking up was a terrible thing but I guess all good things must come to an end.
ازهمپاشیدگی گروه اتفاق وحشتناکی بود؛ اما من حدس میزنم همهی چیزهای خوب باید به پایان برسد.
My parents had a lovely relationship until my aunt came along to live with us. And then as all good things must come to an end, so did the peace in my household.
پدر و مادرم رابطهای دوستداشتنی داشتند تا اینکه عمهام آمد تا با ما زندگی کند. و سپس همانطور که همهی چیزهای خوب باید به پایان برسد، صلح در خانوادهی من نیز به پایان رسید.
College was the best time of my life but then all good things must come to an end.
دانشگاه بهترین دوران زندگی من بود؛ اما در نهایت همهی چیزهای خوب باید به پایان برسند.
Did you know that you have the strength to do this kind of work today but may not be able to carry it out for a few years even? All good things must come to an end.
آیا میدانستید که امروز قدرت انجام این نوع کارها را دارید اما ممکن است برای چند سال آینده نتوانید آن را انجام دهید؟ تمام چیزهای خوب باید به سرانجام برسند.
This guy was a great economist and a brilliant prime minister for the country but then all good things must come to an end.
این مرد یک اقتصاددان بزرگ و یک نخستوزیر درخشان برای کشور بود؛ اما چیزهای خوب بالاخره باید به پایان برسد.
I could vouch for him as a supplier any time in the past but all good things must come to an end and he is no longer reliable.
من میتوانستم در گذشته برای او تامینکننده باشم؛ اما همهی چیزهای خوب باید به پایان برسد و او دیگر قابلاعتماد نیست.