در این بخش شما را با معنی apple of discord آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.
اصطلاح apple of discord به معنای چیزی است که باعث مشکل و نارضایتی می‌شود. این اصطلاح از یکی از داستان‌های اساطیری یونان برگرفته شده است. در اساطیر یونان، سیب طلایی است که باعث اختلاف و حسادت بین سه الهه شد و به‌طور غیرمستقیم منجر به جنگ تروا شد. در ادامه چند معنی و کاربرد این اصطلاح را بخوانید. با یاد گرفتن این اصطلاح در قالب مثال، می‌توانید با اعتمادبه‌نفس در گفت‌وگوهای خود از آن استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- سبب دلخوری
- عامل حسادت
- چیزی که باعث دردسر یا ناراحتی می‌شود.
- هر چیزی که باعث اختلاف یا حسادت شود.
- موضوعی که خشم و مخالفت ایجاد می‌کند.
- علت نزاع، مشاجره یا رقابت
مثال
The right to host the next Olympic games has become an apple of discord between the two countries.
حق میزبانی بازی‌های المپیک بعدی به عامل اختلاف بین دو کشور تبدیل شده است.
The ancestral property became an apple of discord among the three brothers.
اموال اجدادی، تبدیل به عامل نزاع بین سه برادر شد.
The “best employee” award has been an apple of discord among the co-workers for quite some time.
جایزه‌ی «بهترین کارمند» مدتی است که سبب اختلاف بین همکاران بوده است.
The water sharing pact has been the apple of discord between the two states.
پیمان اشتراک آب، دلیل نزاع بین دو کشور بوده است.
Why aren’t the two of them talking to each other? What is the apple of discord there?
چرا این دوتا با هم حرف نمی‌زنند؟ علت اختلاف چیست؟
The two best friends were attracted to the same person, and that became an apple of discord between them.
دو دوست صمیمی جذب یک نفر شدند و این تبدیل به علت حسادت و دشمنی بین آن‌ها شد.
That piece of jewelry was a family heirloom, and it was an apple of discord among the sisters. They were always fighting over who gets to wear it.
آن قطعه جواهر یک میراث خانوادگی و موجب اختلاف بین خواهران بود. آن‌ها همیشه دعوا داشتند که چه کسی از آن استفاده کند.
Sharing credit for their breakthrough work became an apple of discord between the two research students.
تقسیم اعتبار برای کار موفقیت‌آمیزشان، موجب اختلاف بین این دو دانشجوی پژوهشی شد.
