در این بخش شما را با معنی apple polisher آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
این اصلاح جذاب، میتواند بسیار کاربردی باشد. شاید از روی ترجمهی کلمهبهکلمهی آن بتوانید معنای آن را حدس بزنید. معنی کلمهبهکلمهی آن یعنی کسی که سیب را جلا میدهد یا برق میاندازد. اما معنی استعاری آن به معنای چاپلوس و متملق است. در ادامه میتوانید چند معنی دیگر و کاربردهای مختلف این اصطلاح را بخوانید و استفاده از آن را در قالب جمله یاد بگیرید.
معانی و کاربرد
- چاپلوس، متملق
- فردی که سعی میکند از طریق چاپلوسی از لطف صاحبان قدرت برخوردار شود.
- شخصی که با ستایش یا تعریف و تمجید از افراد بالاتر، بهدنبال ارتقاء یا پاداش است.
- شخصی که به صاحبان قدرت، چیزهای نادرست میگوید و تعریف بیجا میکند تا در ازای آن چیزی به دست آورد.
مثال
Even with her boss looking very untidy, Mel still complimented her and this showed her to be an apple polisher.
حتی با اینکه رئیسش خیلی نامرتب به نظر میرسید، مل همچنان از او تعریف میکرد و این نشان میداد که او یک فرد چاپلوس است.
Michael is such an apple polisher.
مایکل عجب متملقی است.
It’s not good to be seen as an apple polisher as people would always doubt your intentions.
خوب نیست که بهعنوان یک فرد چاپلوس دیده شوید؛ زیرا مردم همیشه به نیت شما شک میکنند.
It is better to be honest with people than to tell them false things and be taken as an apple polisher.
بهتر است با مردم صادق باشید تا اینکه به آنها چیزهای نادرست بگویید و بهعنوان یک فرد چاپلوس در نظر گرفته شوید.
It’s not good to polish the apple for your teacher for getting extra marks.
چاپلوسی کردن برای معلمتان برای گرفتن نمرهی اضافی، خوب نیست.
I will never polish the apple for my boss, I believe in honesty and hard work.
من هرگز برای رئیسم چاپلوسی نمیکنم، من به صداقت و سختکوشی اعتقاد دارم.
I can’t be an apple polisher of such nutter, we need to protest.
من نمیتوانم متملق چنین آدمی باشم، باید اعتراض کنیم.