در این بخش شما را با معنی back the wrong horse آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اگر این اصطلاح را کلمهبهکلمه ترجمه کنیم، تا اندازهای معنای آن روشن میشود. ترجمهی آن میشود روی اسب اشتباه شرطبندی کردن. این اصطلاح کنایه از تصمیمهای اشتباه است یا پیروی کردن از فرد نادرست و آیندهنگری خوبی نداشتن. حتی در مورد پیروی کردن از ایدهها و طرز فکرهای نادرست هم میتوانید از همین اصطلاح استفاده کنید. همین اصطلاح را ممکن است به شکل bet (on) the wrong horse هم در جمله به کار ببرند و از زمانی الهام گرفته شده که مردم روی اسبهای مسابقه شرطبندی میکردند.
در قسمت مثالها با کاربرد این اصطلاح در جمله آشنا میشوید و یاد میگیرید که چطور از آن در جملهها و گفتوگوهای خود استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- تصمیم نادرست و اشتباه گرفتن
- انتخاب اشتباه و حمایت از کسی یا چیزی که بعداً شکست میخورد.
- انتخاب و حمایت از طرف بازنده.
- پیشبینی اشتباه و انتخاب یک نتیجهی منفی در آینده.
مثال
My dad is an expert stock trader and has rarely backed the wrong horse.
پدر من یک سرمایهگذار ماهر است و بهندرت در تصمیماتش اشتباه کرده است.
Tom bet on the wrong horse. It was his big mistake to marry that woman.
تام روی اسب اشتباه شرط بندی کرد. این اشتباه بزرگی بود که با آن زن ازدواج کرد.
Lucy knew she was backing the wrong horse. but he had no choice.
لوسی میدانست که روی اسب اشتباه شرطبندی میکند (تصمیم اشتباهی میگیرد). اما چارهای نداشت.
If you back the wrong horse in the real estate market, the consequences can be painful.
اگر در بازار املاک تصمیم اشتباه بگیرید، عواقب آن میتواند دردناک باشد.