معنی bad blood چیست؟

با ما همراه شوید تا با معنی bad blood و کاربردهای مختلف این اصطلاح آشنا شوید.

معنی bad blood

در این بخش شما را با معنی bad blood آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

اصلاح bad blood گاهی به‌شکل ill blood هم استفاده می‌شود. این اصطلاح یعنی نسبت به کسی احساس بدی داشتن و از کسی متنفر بودن. این اصطلاح را با فعل‌های مختلفی به کار می‌برند که بستگی به موقعیت و شرایط دارد. در قسمت مثال‌ها می‌توانید فعل‌های مختلفی را که با این اصطلاح به کار می‌روند ببینید و آن‌ها را به خاطر بسپارید.

معانی و کاربرد

  • داشتن احساسات بد نسبت به کسی
  • احساس تلخی نسبت به کسی
  • احساس خصومت یا بدخواهی
  • یک دشمنی جدی یا کینه‌ی طولانی مدت
  • نفرت بین دو یا چند نفر
  • احساس رنجش نسبت به مردم
  • احساس نفرت بین مردم به دلیل هرگونه مشاجره در گذشته.

مثال

The villagers say the arson attack may have been the result of bad blood between the two families.

روستاییان می‌گویند که آتش‌سوزی ممکن است نتیجه‌ی خصومت بین دو خانواده باشد.

They have so much bad blood towards each other that it worries me a lot.

آن‌ها آن‌قدر نسبت به یکدیگر دشمنی دارند که من را بسیار نگران می‌کند.

Ever since their divorce, there has been a lot of bad blood between the two families.

از زمان طلاق آن‌ها، بین این دو خانواده اختلافات و خصومت زیادی به وجود آمده است.

There was bad blood between the two families in Romeo and Juliet.

در رومئو و ژولیت خصومت بدی بین دو خانواده وجود داشت.

There was bad blood between the two ethnic groups.

بین این دو قوم خصومت وجود داشت.

The bad blood within their family makes it hard for their kids to communicate with themselves.

دشمنی درون خانواده‌‌ی آن‌ها باعث می‌شود بچه‌هایشان نتوانند با هم ارتباط برقرار کنند.

Oh! So they don’t talk to each other because they have ill blood?

اوه! پس آن‌ها با هم صحبت نمی‌کنند چون با هم دشمنی دارند؟