در این بخش شما را با معنی bad egg آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
از اصطلاح bad egg برای اشاره به افرادی استفاده میشود که نمیتوانند انتظارات را برآورده کنند، چندان جذاب نیستند یا همیشه حس ناامیدی را منتقل میکنند. در ادامه میتوانید معانی و کاربردهای مختلف این اصطلاح را ببینید و در قسمت مثالها، یاد میگیرید که چطور از این اصطلاح در جمله استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- کسی که نمیتواند انتظارات را برآورده کند
- یک فرد ناامیدکننده یا ناخوشایند
- یک فرد فاسد یا غیرقابلاعتماد
- یک فرد سرکش
مثال
Stay away from Gordon. He’s a thoroughly bad egg and the biggest bully in the school.
از گوردون دوری کن او یک فرد فاسد و بزرگترین قلدر در مدرسه است.
The new boy is always getting into trouble and doesn’t seem to care. I think he’s a bad egg.
پسر تازهوارد همیشه به دردسر میافتد و به نظر میرسد اهمیتی نمیدهد. من فکر میکنم او یک فرد سرکش است.
Steer clear of Roger in the sales department. He’s always trying to swindle people out of money. He’s a bad egg.
از راجر در بخش فروش دوری کنید. او همیشه سعی میکند از مردم کلاهبرداری کند. او قابلاطمینان نیست.
Some tenants are very nice, but there have been some ‘bad eggs.’
برخی از مستاجران بسیار خوب هستند، اما تعدادی مستاجر ناجور وجود داشته است.
One bad egg can impact the overall well-being of a company.
یک نیروی کار غیرقابلاطمینان میتواند بر شرایط مطلوب یک شرکت تأثیر بگذارد.