معنی bear the brunt of چیست؟

با ما همراه شوید تا با معنی bear the brunt of و کاربردهای مختلف این اصطلاح آشنا شوید.

معنی bear the brunt of

در این بخش شما را با معنی bear the brunt of آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

اصطلاح bear the brunt of به‌ معنی «بیشتر بار چیزی را متحمل شدن» است. در ادامه کاربردهای آن را بخوانید.

معانی و کاربرد

  • تحمل نیروی اصلی از یک ضربه‌ی واردشده
  • تحمل بیشترین سختی یک چیز
  • بیشتر بار چیزی را تحمل کردن
  • بیشترین هزینه را پرداخت کردن

مثال

The family has borne the brunt of his misdeed for a very long time. I think they should be excused now.

خانواده برای مدتی طولانی بار اشتباه او را تحمل کرده‌اند. فکر می‌کنم الان باید معذور باشند.

I will not bear the brunt of what you did wrong at the ceremony. This wedding is very important to me.

من بار اشتباهی را که شما در مراسم انجام دادید به دوش نمی‌گیرم. این عروسی برای من خیلی مهم است.

The caretaker had to bear the brunt of the house falling down. But honestly there was nothing that he could have done.

سرایدار مجبور بود بار سنگین سقوط خانه را تحمل کند. اما راستش هیچ کاری نمی‌توانست بکند.

She bears the brunt of him not attending any family events.

بار سنگینی را تحمل می‌کند که او در هیچ رویداد خانوادگی شرکت نمی‌کند.

The kids should not have to bear the brunt of what the parents did. Let’s look at them individually for this analysis.

بچه‌ها نباید بار سنگین کاری را که والدین انجام داده‌اند تحمل کنند. بیایید آن‌ها را به‌صورت جداگانه برای این تحلیل بررسی کنیم.

The company had to bear the brunt of the mistake that their employee made.

شرکت مجبور شد بیشترین بار اشتباهی را که کارمندشان مرتکب شده بود متحمل شود.

Aunt Lisa had to bear the brunt of the racial attack that my uncle made. She paid quite heavily for it.

عمه لیزا مجبور شد بار سنگین حمله‌ی نژادی که عمویم انجام داد را تحمل کند. او هزینه‌ی زیادی برای آن پرداخت کرد.

When the teachers and other government employees went on a strike, they did not realise they’d have to bear the brunt of public anger when they go back to work.

زمانی که معلمان و سایر کارمندان دولت دست به اعتصاب زدند، متوجه نشدند که باید بار خشم عمومی را پس از بازگشت به کار تحمل کنند.

The guy was innocent but he had to bear the brunt of hiring such a bad lawyer.

آن مرد بی‌گناه بود، اما باید بار سنگین استخدام یک وکیل بد را تحمل می‌کرد.