در این بخش شما را با معنی beat a hasty retreat آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح beat a hasty retreat به معنای فلنگ را بستن و فرار کردن از یک موقعیت است. در ادامه کاربردهای دیگر آن را بخوانید.
معانی و کاربرد
- ترک کردن چیزی (سریع)
- ترک مکان به دلیل خطرناک یا ناخوشایند بودن آن
- کنار کشیدن خود از یک موقعیت (معمولا یک موقعیت منفی)
- شکست یک عقبنشینی عجولانه
- فرار کردن
- فلنگ را بستن
- در رفتن
مثال
Once I realised that John was going to be at the party, I beat a hasty retreat.
وقتی فهمیدم که جان قرار است در مهمانی حاضر شود، فلنگ را بستم.
After spotting my ex-boss in the restaurant, I beat a hasty retreat.
بعد از اینکه رئیس سابقم را در رستوران دیدم، سریع فرار کردم.
My wife seems to be in a very bad mood today. I am going to beat a hasty retreat before I make it worse.
به نظر میرسد همسرم امروز حالش خیلی بد است. قبل از اینکه اوضاع را بدتر کنم فرار میکنم.
The courier boy beat a hasty retreat when he heard the dog’s furious barking from the back of the house.
پیک وقتی صدای پارس خشمگین سگ را از پشت خانه شنید، فلنگ را بست.