در این بخش شما را با معنی beat the air آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح beat the air به معنای مبارزه کردن بدون داشتن هدفی خاص است. اگر این اصطلاح به معنی کوشش بیهوده کردن باشد، میتوانید آن را آب در هاون کوبیدن ترجمه کنید. البته این اصطلاح در جملههای مختلف ممکن است معنای متفاوتی بگیرد. در ادامه در مورد معانی دیگر و کاربرد beat the air بیشتر بخوانید و در قسمت مثالها، نحوهی استفاده از این اصطلاح را در جمله یاد میگیرید.
معانی و کاربرد
- مبارزه بدون هیچ هدفی
- ادامه دادن با تلاشهای بیهوده
- به انجام کاری ادامه دادن، حتی اگر بیهوده باشد
- آب در هاون کوبیدن
- تلاشهای بیهوده
- به مقابله با دشمن خیالی رفتن
مثال
You are just beating the air if you want to turn him into a good boy.
اگر میخواهید او را به یک پسر خوب تبدیل کنید، تلاش بیهوده میکنید.
Voting is just beating the air; the offices are all alike.
رای دادن کار بیهودهای است. دفاتر همه شبیه هم هستند.
Trying to cram everything at the last minute is beating the air if you still need to revise it properly.
تلاش برای جمع کردن همه چیز در آخرین لحظه وقتی هنوز نیاز به بازنگری مناسب دارید، کار بیهودهای است.
He had made up his mind, so convincing him to stay was just beating the air.
او تصمیم خود را گرفته بود، بنابراین متقاعد کردن او برای ماندن، آب در هاون کوبیدن بود.
Forgiving a criminal in the hope that he will change is beating the air; he should be in prison.
بخشیدن یک جنایتکار به امید اینکه تغییر کند، آب در هاون کوبیدن است. او باید در زندان باشد.
The teacher has already marked the papers; trying to turn yours in late is beating the air.
معلم قبلاً برگهها را تصحیح کرده است. تلاش برای دیر فرستادن برگه، تلاشی بیهوده است.