در این بخش شما را با معنی belly laugh آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح belly laugh به معنی خندهی شدید و غیرقابلکنترل است. در ادامه کاربردهای دیگر این اصطلاح را بخوانید.
معانی و کاربرد
- بیاختیار خندیدن
- خندیدن تا زمانی که شکم فرد شروع به لرزیدن کند
- خندهی بسیار شدید
- با صدای بلند و از ته دل خندیدن
- شوخی که خیلی خندهدار است
- ترکیدن از خنده
- خندهی بلندی که قابلکنترل نیست
مثال
The books by this author always give me a belly laugh.
کتابهای این نویسنده همیشه مرا میخنداند.
I really get a belly laugh when I am talking with him. He is such a funny guy.
وقتی با او صحبت میکنم واقعاً خندهام میگیرد. او خیلی بامزه است.
She barely contained her belly laugh when the group of students fell down from the stairs. I suspect it was her mischief to begin with.
وقتی گروه دانشآموزان از پلهها افتادند بهسختی جلوی خندهاش را گرفت. گمان میکنم که از ابتدا شیطنت او بوده است.
Her belly laugh jokes are awesome and I attend every stand-up comedy event she holds in town.
شوخیهای خندهدار او عالی هستند و من در هر رویداد استندآپ کمدی که او در شهر برگزار میکند شرکت میکنم.
The prank was just meant as belly laugh and did not at all intend to hurt any feelings. The group has apologised for the same too.
این شوخی فقط یک لطیفهی خندهدار بود و اصلاً قصد جریحهدار کردن احساسات را نداشت. این گروه نیز به همین دلیل عذرخواهی کرده است.
The cure to your sadness and depression is a belly laugh. You need no medicines.
درمان غم و افسردگی شما خندهی زیاد است. نیازی به دارو ندارید.
She believes that a belly laugh a day will keep her younger. I don’t know about you but I would like to follow such a positive person.
او معتقد است که خندهی حسابی در روز او را جوانتر نگه میدارد. شما را نمیدانم اما من دوست دارم چنین فرد مثبتی را دنبال کنم.
Her random tweets often give me a belly laugh.
توییتهای تصادفی او اغلب باعث خندهی من میشود.