در این بخش شما را با معنی better late than never آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح better late than never یعنی یک اتفاق اگر دیر بیفتد بهتر از این است که اصلا اتفاق نیفتد. با توجه به موضوع بحث میتوانید از معادل «دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است» استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- دیر رسیدن کسی یا چیزی بهتر از نرسیدن یا اتفاق نیفتادن است
- بهتر است کاری را دیر انجام دهید تا اینکه اصلا آن را انجام ندهید/هرگز انجام ندهید
- دیر رسیدن به یک رویداد بهتر از حاضر نشدن در آن است
مثال
All of us have been waiting for you for two hours – but better late than never.
همهی ما دو ساعت است که منتظر شما هستیم، اما دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
I know that it took me weeks to send the letter, but better late than never.
میدانم که ارسال نامه هفتهها طول کشید، اما دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
It took me three years to complete the training course but better late than never, right?
سه سال طول کشید تا دورهی آموزشی را به پایان برسانم، اما دیر تمام کردن بهتر از به پایان نرساندن آن است، درست است؟
He showed up for the wedding when they were already cutting the cake. Better late than never, I suppose.
او زمانی که در حال بریدن کیک بودند برای عروسی حاضر شد. فکر میکنم دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
I was thinking that you will not come to my help anymore – anyways, better late than never.
به این فکر میکردم که دیگر به کمک من نمیآیی؛ به هر حال، دیر آمدن بهتر از هرگز نیامدن است.
A friend of mine has passed 12th grade after failing for 5 years in a row – well it’s better late than never.
یکی از دوستان من کلاس دوازدهم را پس از ۵ سال شکست متوالی گذرانده است؛ خوب دیر کردن بهتر از هرگز انجام ندادن کار است.