در این بخش شما را با معنی between the devil and the deep blue sea آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح between the devil and the deep blue sea به شرایطی اشاره دارد که در آن بین دو انتخاب گیر افتاده باشید؛ دو انتخابی که سخت و غیرقابلپذیرش هستند. در فارسی میتوانید گاهی اوقات آن را بین بد و بدتر ترجمه کنید. در ادامه با معانی و کاربردهای این اصطلاح آشنا میشوید و در قسمت مثالها، یاد میگیرید که چطور از این اصطلاح در جمله استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- گیر افتادن بین دو انتخاب که به یک اندازه دشوار یا غیرقابلقبول هستند
- وقتی یک نفر بین دو انتخاب بد گیر کرده باشد
- فردی که هر تصمیمی بگیرد، باید اشتباه کند یا ضرری را بپذیرد
مثال
I am in a pickle. Anything I do is going to cause this situation to turn out bad. I’m really stuck between the devil and the deep blue sea.
من در شرایط سختی هستم. هر کاری که انجام دهم باعث میشود این وضعیت بد شود. من واقعاً بین بد و بدتر گیر کردهام.
No matter what I do, I’m going to end up losing my job. If I tell my boss, they will fire me. If I don’t say anything, they will eventually find out and I could face jail time. I’m literally stuck between the devil and the deep blue sea.
مهم نیست که چه کار کنم، در نهایت شغلم را از دست خواهم داد. اگر به رئیسم بگویم مرا اخراج میکنند. اگر چیزی نگویم، آنها در نهایت متوجه میشوند و ممکن است به زندان بیفتم. من به معنای واقعی کلمه بین بد و بدتر گیر کردهام.
Look, we have to get out of these woods because the wildfire will eventually kill us all. However, we can only get to safety by going through the Devil’s Gate. We are truly stuck between the devil and the deep blue sea.
ببینید، ما باید از این جنگلها خارج شویم زیرا آتشسوزی در نهایت همهی ما را خواهد کشت. با این حال، ما فقط با عبور از دروازه شیطان میتوانیم به امنیت برسیم. ما واقعاً بین بد و بدتر گیر کردهایم.
Trying to please both his boss and his wife puts him between the devil and the deep blue sea.
تلاش برای راضی نگه داشتن رئیس و همسرش او را در شرایطی قرار میدهد که باید بین بد و بدتر انتخاب کند.