در این بخش شما را با معنی big deal آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح big deal یکی از اصطلاحات پرکاربرد است و معمولا به شکل منفی یعنی no big deal یا not a big deal استفاده میشود. منظور از این اصطلاح مشکل بزرگ، مسئلهی مهم و… است.
معانی و کاربرد
- چیز مهم
- دغدغهی اصلی
- مسئلهی جدی
- موضوع مهم
مثال
Winning a scholarship is no big deal for him.
برنده شدن بورس تحصیلی برای او چیز مهمی نیست.
To fly a plane is a real big deal. You can’t do it unless you have done it before.
پرواز با هواپیما کار بزرگی است. نمیتوانید آن را انجام دهید مگر اینکه قبلا آن را انجام داده باشید.
If you are a hardworking person – then, making money is not a big deal for you.
اگر سختکوش هستید پس پول درآوردن برای شما کار سختی نیست.
I have been selected as a software engineer in Microsoft. It’s a big deal for me and my family.
من بهعنوان مهندس نرمافزار در مایکروسافت انتخاب شدهام. این برای من و خانوادهام بسیار مهم است.
It is a big deal when a government official makes a statement about the crucial issues in a country.
وقتی یک مقام دولتی در مورد مسائل حیاتی یک کشور اظهارنظر میکند، کار بزرگی است.
Even though I was very upset about losing the race no one else thought it was a big deal.
با وجود اینکه من از باخت در مسابقه بسیار ناراحت بودم، هیچکس فکر نمیکرد که این یک مشکل بزرگ باشد.
This account will be a very big deal for our company, so the boss needs us all to work overtime for the rest of the month.
این حساب یک معاملهی بسیار بزرگ برای شرکت ما خواهد بود؛ بنابراین رئیس به همهی ما نیاز دارد که تا پایان ماه اضافهکاری داشته باشیم.