در این بخش شما را با معنی bite the dust آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح bite the dust یعنی روی زمین افتادن و شکست خوردن. هم به معنای واقعی مثلا در میدان جنگ از این اصطلاح استفاده میشود و هم به معنای استعاری مثلا به خاک افتادن.
معانی و کاربرد
- به زمین افتادن
- مردن (احتمالاً در نبرد)
- متحمل شدن یک شکست
- متلاشی شدن
مثال
The soldier bit the dust after a very long fight and even at that he managed to take many enemy soldiers with him.
این سرباز پس از یک درگیری بسیار طولانی شکست خورد و حتی در آن زمان توانست جان بسیاری از سربازان دشمن را بگیرد.
I am not going to bite the dust so easily because throughout my life I have been a fighter.
قرار نیست به این راحتی شکست بخورم چون در تمام عمرم مبارز بودهام.
Rose understands that taking this challenge could lead to her biting the dust and hence refrained from even the conversation.
رز میداند که انجام این چالش میتواند منجر به شکست خوردن شود و از این رو حتی از گفتوگو خودداری میکند.
The sheriff is not going to bite the dust so easily. He has seen many such goons in his career.
قرار نیست کلانتر به این راحتی شکست بخورد. او در کارنامهی خود از این دست آدمها بسیار دیده است.
One of the gladiators would bite the dust at the end of the competition and that is how a winner would be decided.
یکی از گلادیاتورها در پایان مسابقه به خاک میافتاد و به این ترتیب برنده تعیین میشد.
Uncle Tom only stopped working when he bit the dust.
عمو تام تنها زمانی کارش را متوقف کرد که به خاک افتاد.
You will only understand the importance of having your family close by when you have to bite the dust. Until then they will remain worthless to you.
تنها زمانی اهمیت نزدیک بودن خانواده را درک خواهید کرد که بهناچار شکست بخورید. تا آن زمان آنها برای شما بیارزش خواهند ماند.