در این بخش شما را با معنی blow mind آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح blow mind معانی مختلفی دارد و معنی دقیق آن را فقط در قالب جمله میتوانید متوجه شوید. در ادامه چند کاربرد متنوع از این اصطلاح را بخوانید و نحوهی استفاده از آن را در جملههای مثال یاد بگیرید.
معانی و کاربرد
- ناراحتی یا حواسپرتی
- گیج شدن و تحت تاثیر قرار گرفتن
- کسی را هیجانزده کردن
- غافلگیر کردن یا متحیر کردن کسی
- احساس غرق شدن در یک واقعیت یا چیزی
- به دلیل بزرگی، مقیاس، اندازه، زیبایی یا هر جنبهی دیگری از چیزی، شگفتزده شدن
- منفجر شدن ذهن از فکر و خیال زیاد و مسئولیتهای متعدد
مثال
The cake simply blew my mind, it was so good that we ordered 3 more of them!
کیک غافلگیرم کرد؛ آنقدر خوب بود که ۳ تای دیگر سفارش دادیم!
You have blown my mind with such a mesmerising performance. I felt every emotion while you were performing.
شما با چنین اجرای مسحورکنندهای من را متحیر کردید. من هر احساسی را در حین اجرای شما حس کردم.
She will blow your mind when you have tasted her cooking. How are women good at everything that they do?
وقتی طعم آشپزی او را بچشید، شما را متحیر میکند. چگونه زنان در هر کاری که انجام میدهند خوب هستند؟
I have received the most mind blowing news ever. You will love it too.
من شوکهکنندهترین اخبار تاریخ را دریافت کردهام. شما هم آن را دوست خواهید داشت.
My mother will be here by this time tomorrow. My mind is blowing thinking about how I am going to clean the entire house in one day.
فردا تا این ساعت مادرم اینجاست. از اینکه چگونه میخواهم کل خانه را در یک روز تمیز کنم، ذهنم منفجر میشود.
Can you believe that her mind was blown with his charm initially? She is so smart and yet fell for his antics.
آیا میتوانید باور کنید که او در ابتدا مسحور جذابیتش شده بود؟ او بسیار باهوش است و با این حال عاشق شیطنتهای او شد.
My sister and I have grown up reading mind blowing tales from the Middle East. We are still swayed when we hear things similar to these tales.
من و خواهرم با خواندن داستانهای متحیرکنندهی خاورمیانه بزرگ شدهایم. وقتی چیزهایی شبیه به این داستانها میشنویم هنوز هم متاثر میشویم.