در این بخش شما را با معنی blue blood آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح blue blood به معنای خون آبی است. اما این فقط ترجمهی واژگانی آن است. معنای اصلی آن کسانی است که از طبقهی مرفه و بالای جامعه هستند یا از خانوادههای سلطنتی و فرهیخته. در ادامه کاربردهای دیگر این اصطلاح را بخوانید.
معانی و کاربرد
- عضوی از یک خانوادهی مرفه
- تباری از اشراف یا خانوادهی سلطنتی
- اشرافزاده
- فردی با منشاء اصیل
- فردی از خانوادهای که از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار است
مثال
The new student is very arrogant because his blood is blue.
دانشجوی جدید بسیار مغرور است، زیرا از قشر مرفه است.
Don’t spend money like blue blood – rather save it for the future.
پول را مانند اقشار مرفه خرج نکنید، بلکه آن را برای آینده ذخیره کنید.
My blood is not blue, so I can’t afford this car anymore. I have to sell it.
از قشر مرفه نیستم، بنابراین دیگر نمیتوانم هزینههای این ماشین را بپردازم. باید بفروشمش.
This restaurant is a perfect place to see the Blue Bloods of the city.
این رستوران مکان مناسبی برای دیدن قشر مرفه شهر است.
A blue blood probably could never understand the pain of being homeless.
احتمالاً یک فرد ثروتمند هرگز نمیتواند درد بیخانمانی را درک کند.
Don’t guess the status of this person by looking at his clothes. He is blue blood in the town.
وضعیت این شخص را با نگاه کردن به لباس او حدس نزنید. او از اقشار مرفه شهر است.
She often tells her friends that she has blue blood flowing through her veins.
او اغلب به دوستانش میگوید که از خانوادهای مرفه و فرهیخته است.