در این بخش شما را با معنی blue-collar آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
این اصطلاح به طبقهی کارگر اشاره میکند ولی ممکن است معانی مختلفی در جملههای متفاوت داشته باشد.
معانی و کاربرد
- مربوط به کارهای صنعتی بهویژه افراد نیمهماهر و غیرماهر
- در مورد کار فیزیکی یا کارگری، عمدتاً در دنیای کسبوکار
- کتابچهی راهنما
- پرولتاریا
- طبقهی کارگر
- دستمزدی کار کردن
- یک فرد از طبقهی کارگر که کار یدی انجام میدهد
کلیشهی یقه آبی به کارگری اطلاق میشود که در کارهای سخت دستی، مانند ساخت و ساز، معدن یا تعمیر و نگهداری مشغول است. کارکنان یقه آبی کارهایی را انجام میدهند که به قدرت بدنی یا تخصص بدنی نیاز دارد تا کار اداری.
مثال
They hope the new manufacturing unit on the small town’s outskirts will open up the doors for many more blue-collar jobs.
آنها امیدوارند که واحد تولیدی جدید در حومهی شهر کوچک درها را برای بسیاری از مشاغل کارگری باز کند.
The contractor must employ a lot of blue-collar workers to complete the project on time.
پیمانکار باید تعداد زیادی کارگر استخدام کند تا پروژه در موعد مقرر تکمیل شود.
Manufacturing, retail, and logistics employ the most significant number of blue-collar workers in the United States.
تولید، خردهفروشی و تدارکات بیشترین تعداد کارگران یقه آبی را در ایالات متحده به کار میگیرند.
Due to the Coronavirus pandemic, the most affected community was those who were in blue-collar jobs.
با توجه به همهگیری ویروس کرونا، بیشترین آسیبدیدگی جامعه افرادی بودند که در مشاغل یقه آبی (شغل کارگری) اشتغال داشتند.
The President's infrastructure plan could be a significant improvement for blue-collar America.
طرح زیرساختی رئیسجمهور میتواند پیشرفت قابلتوجهی برای طبقهی کارگر آمریکا باشد.
The blue-collar staff management in this company is uneven and highly chaotic.
مدیریت کارکنان یقه آبی در این شرکت ناموزون و بهشدت آشفته است.
Speedy industrialisation facilitated income and social flexibility to millions of blue-collar workers.
تسریع صنعتی شدن درآمد و انعطاف اجتماعی را برای میلیونها کارگر ساده تسهیل کرد.