در این بخش شما را با معنی blue eyed boy آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
این اصطلاح برای اشاره به افرادی استفاده میشود که فرد دیگری با شیوهی خاصی با آنها رفتار میکند یا اینکه مورد توجه یک فرد دیگر هستند. ممکن است این اصطلاح را با شکلهای دیگری مثل blue-eyed boy و blue-eyed girl هم ببینید. البته این اصطلاح معانی متعددی دارد که بعضی از آنها با هم کاملا متفاوتاند. معنای دقیق هر اصطلاح را باید در جمله یاد بگیرید. در ادامه معانی مختلف و کاربردهای این اصطلاح را بخوانید و در قسمت مثالها میتوانید نحوهی استفاده از آن را در جمله یاد بگیرید.
معانی و کاربرد
- شخصی که مورد لطف خاصی قرار دارد
- شخصی که بهشدت مورد توجه شخص دیگری است.
- فرد مورد علاقه در یک گروه
- شخصی که از سوی یک فرد صاحب قدرت یا اقتدار، با رفتار خاصی مواجه میشود.
- شخصی که ممکن است کسی فکر کند کامل است.
- فردی که هرگز دچار مشکل نمیشود
- شخصی که در کلاس مورد توجه معلم است.
- نورچشمی
- عزیزدردانه
مثال
Managers at Apple have been trained against having blue-eyed boys.
مدیران اپل در برابر داشتن نیروهای نورچشمی آموزش دیدهاند.
Everyone in class knows Josh is the teacher’s blue-eyed boy.
همه در کلاس میدانند که جاش دانشآموز محبوب معلم است.
Dan was treated differently at work because he was the boss’s blue-eyed boy.
با دن در محل کار متفاوت رفتار میشد زیرا او نورچشمی رئیس بود.
Everyone wanted to be on Brad’s team because he was the CEO’s blue-eyed boy.
همه میخواستند در تیم براد باشند زیرا او نورچشمی مدیرعامل بود.
She is in charge of all assignments except finance, which is reserved for the blue-eyed girl.
او مسئول تمام وظایف به جز امور مالی است که مختص آن دختر نورچشمی است.