در این بخش شما را با معنی bone to pick آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح bone to pick به معنای شکایت داشتن است مخصوصا زمانی که بخواهید آن را مطرح کنید و مشکل را حل کنید. در فارسی میتوانید آن را سنگهایمان را با هم وا بکنیم ترجمه کنید. گاهی اوقات به معنی ناراضی بودن هم از آن استفاده میشود. ممکن است این اصطلاح بهشکل a bone to pick with و pick a bone with هم استفاده شود. در ادامه با معانی و کاربردهای دیگر pick a bone with آشنا میشوید و در قسمت مثالها روش استفاده از این اصطلاح را در جمله یاد میگیرید.
معانی و کاربرد
- داشتن شکایتی که باید در مورد آن بحث شود
- چیزی برای بحث کردن، موضوعی برای بحث کردن
- یک موضوع ناخوشایند که نیاز به بحث دارد
- یک شخص با فرد دیگری مشکل دارد که باید حل شود
- دو نفر به معنای واقعی کلمه بر سر یک شی، یک ایده، یک شکایت یا شخص دیگری با هم دعوا میکنند.
مثال
Jake walked up to Robert and told him that he had a bone to pick with him.
جیک به سمت رابرت رفت و به او گفت که باید سنگهایشان را با هم وا بکنند.
Frank was the first one to pick a bone with Johnny, explaining that he was always wrong.
فرانک اولین کسی بود که از جانی شکایت کرد و توضیح داد که او همیشه اشتباه میکرده است.
Catrina decided to send Jill a DM telling her that she was about to pick some bones with her.
کاترینا تصمیم گرفت برای جیل یک پیام شخصی بفرستد و به او بگوید که با هم مشکل دارند.
Ruth was hesitant. She didn’t want to pick a bone with a random guy she’d never met.
روت مردد بود. او نمیخواست با یک مرد ناشناس که هرگز ندیده بود دعوا کند.
Alderman Masterson had a bone to pick with his constituents. They were making unrealistic demands for him to resolve all of the issues within their community.
الدرمن مسترسون با موکلانش مشکل داشت. آنها برای حل همهی مسائل جامعه از او خواستههای غیر واقعی داشتند.
The two reputed universities in the state have a bone to pick with each other over the reservation policy for admissions.
دو دانشگاه معتبر در ایالت دربارهی خط مشی رزرو پذیرش با یکدیگر اختلاف نظر دارند.