در این بخش شما را با معنی break the habit آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح break the habit به معنای از بین بردن یک عادت بهویژه عادت بد است. ممکن است این اصطلاح بهشکل kick the habit هم استفاده شود. میتوانید این اصطلاح را شکستن عادت یا فراموش کردن عادت ترجمه کنید. در ادامه معانی مختلف این اصطلاح را میخوانید و در قسمت مثالها با روش استفاده از این اصطلاح در جمله آشنا میشوید.
معانی و کاربرد
- غلبه بر اعتیاد بهویژه اعتیادی مانند مواد مخدر
- ترک عادت
- دست کشیدن از کاری که مدتها انجام میدادید
مثال
Even after trying so hard, I could not kick the habit of drinking.
حتی بعد از تلاش بسیار، نتوانستم عادت نوشیدن را ترک کنم.
Doctors should try to persuade smokers to kick the habit.
پزشکان باید برای متقاعد کردن سیگاریها برای ترک این عادتشان تلاش کنند.
Teenagers spend a lot of time surfing on social media. They just can’t kick the habit.
نوجوانان زمان زیادی را صرف گشتوگذار در شبکههای اجتماعی میکنند. آنها نمیتوانند این عادت را ترک کنند.
Recently, some of my friends and I joined a campaign called: “Kick The Habit” which emphasised youth to quit smoking.
اخیراً، من و تعدادی از دوستانم به کمپینی به نام «Kick The Habit» (عادت را ترک کن) ملحق شدیم که به جوانان تاکید میکرد سیگار را ترک کنند.
Once a child becomes accustomed to chewing his nails, it’s difficult to kick the habit.
وقتی کودک به جویدن ناخن عادت کند، ترک این عادت دشوار است.
A person needs serious discipline to kick a habit like drinking.
یک فرد برای ترک عادتی مانند نوشیدن الکل به نظم و انضباط جدی نیاز دارد.
You need to see the doctor since you can’t break the habit of washing hands over and over again.
شما باید به پزشک مراجعه کنید زیرا نمیتوانید عادت شستن مکرر دستها را ترک کنید.