معنی break the ice چیست؟

با ما همراه شوید تا با معنی break the ice و کاربردهای مختلف این اصطلاح آشنا شوید.

معنی break the ice

در این بخش شما را با معنی break the ice آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

اصطلاح break the ice را در فارسی هم استفاده می‌کنید. این اصطلاح به‌ معنی شکستن یخ، در شرایطی استفاده می‌شود که کم‌کم با یک محیط جدید و افراد جدید آشنا می‌شوید، در واقع یختان آب می‌شود و با بقیه صمیمی می‌شوید و احساس راحتی می‌کنید. همچنین برای اشاره به زمانی استفاده می‌شود که سعی می‌کنید محیط را برای دیگران صمیمی‌تر کنید و در واقع یخ فضا را بشکنید.

معانی و کاربرد

  • انجام کاری یا گفتن چیزی که باعث می‌شود افراد احساس راحتی بیشتری کنند، به‌خصوص در شروع یک جلسه یا مهمانی
  • کاهش تنش یا ناآشنایی در ابتدای یک مهمانی، گردهمایی و…
  • تلاش برای اینکه افرادی که قبلاً با یکدیگر ملاقات نکرده‌اند احساس آرامش بیشتری داشته باشند
  • شروع به انجام کاری برای ایجاد احساس آرامش و راحتی در یک جمع یا موقعیت جدید
  • تلاش برای ایجاد یک محیط دوستانه در یک موقعیت جدید و ناآشنا

این اصطلاح را می‌توانید به‌شکل یک صفت هم استفاده کنید. کلمه‌ی Icebreaker به‌ معنی یخ‌شکن صفتی است که می‌توانید به افراد، حرف‌ها، جوک‌ها و حتی بازی‌هایی نسبت دهید که باعث می‌شوند جو یک محیط دوستانه‌تر و صمیمانه‌تر شود.

مثال

Jone suggested playing a party game to break the ice.

جون پیشنهاد کرد که برای شکستن یخ فضا یک بازی انجام دهید.

Everyone was quiet in the hall until she broke the ice by cracking a joke.

همه در سالن ساکت بودند تا اینکه او با شوخی یخ فضا را شکست.

It’s not always easy to break the ice at a formal meeting.

شکستن یخ فضا در یک جلسه‌ی رسمی،همیشه آسان نیست.

Before leaving the party, I complimented her, “Your cute smile did a lot to break the ice.”

قبل از ترک مهمانی ازش تعریف کردم: «لبخند زیبای تو باعث شکستن یخ فضا شد.»

To confidently break the ice in any situation, you need to watch this video.

در هر شرایطی و با اطمینان، باید این ویدیو را برای شکستن یخ فضا تماشا کنید.

Can America and Russia break the ice after years of chilly relations?

آیا آمریکا و روسیه پس از سال‌ها روابط سرد می‌توانند یخ این رابطه را بشکنند؟

The talks were supposed to break the ice in their relations.

قرار بود این گفت‌وگوها یخ روابط آن‌ها را بشکند.

The dance is what helped him break the ice with co-star Emma Watson.

این رقص چیزی است که به او کمک کرد تا با همبازی‌اش، اِما واتسون، یخ رابطه را بشکند.

The handshake is a universal sign of greeting, used to break the ice with strangers.

دست دادن یک نشانه‌ی جهانی برای سلام است که برای شکستن یخ رابطه با غریبه‌ها استفاده می‌شود.

Use icebreakers to kick things off – ask participants to introduce, or describe themselves in just one word.

از عبارت‌های یخ‌شکن‌ برای شروع کار استفاده کنید؛ از شرکت‌کنندگان بخواهید که خودشان را معرفی کنند، یا خودشان را فقط در یک کلمه توصیف کنند.