معنی bring someone to book چیست؟

با ما همراه شوید تا با معنی bring someone to book و کاربردهای مختلف این اصطلاح آشنا شوید.

معنی bring someone to book

در این بخش شما را با معنی bring someone to book آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

این اصطلاح یعنی کسی را بابت کاری که انجام داده مواخذه و بازخواست کنید. البته گاهی اوقات به معنای تنبیه کردن و مجازات قانونی هم از آن استفاده می‌شود. در بخش معانی و کاربرد می‌توانید با کاربردهای متفاوت این اصطلاح آشنا شوید و در قسمت مثال‌ها نحوه‌ی استفاده از آن را در جمله یاد بگیرید.

معانی و کاربرد

  • کسی را مسئول رفتارش کنید
  • مجازات کردن کسی
  • به طور قانونی کسی را مجازات یا احضار کنید تا به دلیل اعمال خود پاسخگو باشد.
  • محاکمه و تنبیه کردن
  • دادرسی کردن و جزا دادن
  • پای حساب کشیدن
  • پای میز محاکمه کشیدن

مثال

If Jessica continues with this behaviour, I will have no choice but to bring her to book.

اگر جسیکا به این رفتار ادامه دهد، چاره‌ای جز این ندارم که او را مجازات کنم.

Ethan stole that boy’s bike. Bringing him to book is the only option to make him understand his actions are wrong.

ایتان دوچرخه‌ی آن پسر را دزدید. بازخواست کردن او تنها گزینه‌ای‌ است که به او می‌فهماند اقداماتش اشتباه است.

I will bring that man to book for the crime he has committed.

من آن مرد را به خاطر جنایتی که مرتکب شده است پای میز محاکمه می‌برم.

Bringing Joshua to book for bullying that child on the playground is the only solution to help him understand his actions are unacceptable.

آوردن جاشوا به میز محاکمه به خاطر قلدری آن کودک در زمین بازی تنها راه حلی است که به او کمک می‌کند تا درک کند که اقداماتش غیرقابل‌قبول است.

It was frustrating for the victims’ kin as the police and court failed to bring anyone to book for the crime.

این برای خویشاوندان قربانیان ناامید‌کننده بود زیرا پلیس و دادگاه نتوانستند کسی را به خاطر جرم محاکمه کنند.