در این بخش شما را با معنی bring to the table آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اگرچه این اصطلاح چند معنی مختلف دارد که هر کدام این معانی در موضوع خاصی کاربرد دارند، اما معنای کلی آن این است که چیزی را پیشنهاد دهید که مزیتی به دنبال داشته باشد. در ادامه میتوانید با چند معنی دیگر این اصطلاح آشنا بشوید و در قسمت مثالها، کاربرد دقیق این اصطلاح و نحوهی استفاده از آن را در جمله یاد میگیرید.
معانی و کاربرد
- کمک ارزشمند به یک گروه، شرکت یا فرد
- طرح موضوعی برای بحث بیشتر
- ارائهی چیزی که مزیت محسوب میشود
مثال
I wish to bring to the table the issue of the current tax regime and how it affects our businesses.
من میخواهم موضوع رژیم مالیاتی فعلی و تأثیر آن بر مشاغل خودمان را مطرح کنم.
Irene is the best candidate to hire; she brings excellent qualifications and undoubted experience to the table.
ایرن بهترین گزینه برای استخدام است. او قابلیتهای عالی و تجربههای بیتردیدش را به مجموعه میآورد.
When asked what you bring to the table in an interview, you should give a detailed list of your skills and competencies.
وقتی در مصاحبه از شما پرسیده میشود که چه مزیتی خواهید داشت، باید فهرستی دقیق از مهارتها و شایستگیهای خود ارائه دهید.
Nobody in the company appreciates what Jane brings to the table.
هیچ کس در شرکت، قدردان مزیتی نیست که جین به ارمغان آورده است.
The pastor advised us to normalise asking partners what they bring to the table before falling in love.
کشیش به ما توصیه کرد که از شرکای خود بپرسیم که غیر از عاشق شدن، چه مزیتهایی دارند.
When you bring nothing to the table, the company will fire you.
وقتی مزیتی برای شرکت نداشته باشید، شرکت شما را اخراج میکند.
As a professional administrator, I bring to the table an excellent set of skills and rich experience.
من بهعنوان یک مدیر حرفهای، مجموعهای عالی از مهارتها و تجربهای غنی را به شرکت اضافه کردهام.