در این بخش شما را با معنی brownie points آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
این اصطلاح به معنی قدردانی از کسی است که کاری برای شما انجام داده است. در ادامه میتوانید معانی مختلف آن را بخوانید و در قسمت مثالها یاد میگیرید که چطور از این اصطلاح در جملههای خود استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- ستایش یا قدردانی، معمولاً برای خدمتی که کسی انجام داده است
- دادن اعتبار به کسی برای انجام یک کار خوب
- اعتبار خیالی برای انجام یک کار خوب
- برای موقعیت خوب خود اعتبار کسب کردن
مثال
He picked up some brownie points with his manager by doing part of her report for her.
By cleaning up the sidewalks, Mark earned brownie points in the eyes of the whole neighbourhood.
با تمیز کردن پیادهروها، مارک در چشمان کل محله اعتبار به دست آورد.
I’m not going to put myself through that much trouble just to pick up a few brownie points in the office.
من نمیخواهم فقط برای برداشتن چند امتیاز ویژه در دفتر، خودم را آنقدر با مشکل مواجه کنم.
Janet earned some brownie points in the PTA by volunteering to head up the next fundraising drive.
جانت با داوطلب شدن برای سرپرستی در مراسم بعدی جمعآوری کمکهای مالی، اعتباری در PTA به دست آورد.
You’re not going to get many brownie points for submitting a report like this.
برای ارسال گزارشی به این شکل، اعتبار و امتیاز زیادی دریافت نمیکنید.