در این بخش شما را با معنی buck up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح buck up معانی مختلفی دارد. بهترین راه برای یادگیری معنا و کاربرد هر اصطلاح این است که آن را در جملههای مختلف ببینید. با دیدن مثالها هم معانی مختلف اصطلاح و هم روش استفاده از آن را یاد میگیرید.
معانی و کاربرد
- طلبیدن شجاعت برای انجام کاری
- تشویق شدن پس از شکست
- برانگیختن شادی پس از یک حادثهی غمانگیز
- غلبه بر چیزی ناخوشایند
- تهییج کردن
- سر حال آمدن
- بعد از یک شکست خود را جمعوجور کردن
مثال
After losing the first place position to Martha, everyone heard Mary’s mother tell her to buck up.
پس از اینکه مارتا مقام اول را از دست داد، همه شنیدند که مادر مری او را تشویق کرد.
People should learn to buck up after encountering any major issues as this is the only way they can succeed.
مردم باید یاد بگیرند که پس از مواجه شدن با هر مشکل بزرگی دوباره خود را جمعوجور کنند، زیرا این تنها راهی است که آنها میتوانند موفق شوند.
Matthew was told to buck up and resit the exams next year.
به متیو گفته شد که در امتحانات سال بعد باانگیزه شرکت کند.
Sometimes it can be difficult to buck up and continue after suffering a huge loss.
گاهی اوقات پس از متحمل شدن یک ضرر بزرگ جمع کردن اوضاع و ادامهی کار دشوار است.
Naomi found it easy to buck up even after she failed out of medical school.
نائومی حتی پس از ناکامی در رشتهی پزشکی به راحتی توانست با آن کنار بیاید.
After the devastating fire that claimed the lives of her entire family, Alicia has managed to buck up and put her life back together.
پس از آتشسوزی ویرانگری که جان تمام خانوادهاش را گرفت، آلیسیا توانسته است کنار بیاید و زندگی خود را دوباره جمع کند.