در این بخش شما را با معنی bucket list آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح bucket list مجموعهای از کارها، دستاوردها و اهدافی است که کسی میخواهد در طول زندگی خود یا در بازهی زمانی مشخصی به آن دست پیدا کند. میتوانید آن را فهرست آرزوها ترجمه کنید. در ادامه کاربردها و معانی این اصطلاح را میخوانید و در بخش مثالها روش استفاده از آن را در جمله یاد میگیرید.
معانی و کاربرد
- فهرستی از دستاوردها یا تجربیاتی که کسی میخواهد در طول زندگی خود داشته باشد
- چیزهایی که در فهرست آرزوهای ما قرار دارند
- لیستی از کارهای ناتمام که قرار است بعدا تکمیل شوند
- تمام کارهایی که یک فرد میخواهد همیشه انجام دهد
مثال
Go and buy some sweaters, I have many other things left on my bucket list.
برو چند ژاکت بخر، خیلی چیزهای دیگر هنوز در فهرست آرزوهایم مانده است.
Just to cross off his bucket list – he painted the walls of his room.
فقط برای خط زدن یک کار از فهرست کارهای موردعلاقهی خود، او دیوارهای اتاقش را نقاشی کرد.
Visiting a famous museum is definitely on my bucket list.
بازدید از یک موزهی معروف قطعا در فهرست آرزوهای من قرار دارد.
John is an adventurous guy; he is planning a long trip according to his bucket list.
جان یک پسر ماجراجو است. او طبق فهرست کارهای موردعلاقهی خود، برای یک سفر طولانی برنامهریزی میکند.
As per her bucket list, Sarah wants to buy a Persian cat.
طبق فهرست آرزوهایش، سارا میخواهد یک گربهی پرشین بخرد.
James wants to enjoy every day; he does not have any bucket list.
جیمز میخواهد از هر روز لذت ببرد. او هیچ فهرست آرزویی ندارد.