معنی buffer zone چیست؟

با ما همراه شوید تا با معنی buffer zone و کاربردهای مختلف این اصطلاح آشنا شوید.

معنی buffer zone

در این بخش شما را با معنی buffer zone آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

اصطلاح buffer zone به یک منطقه‌ی بی‌طرف بین دو یا چند منطقه‌ی دیگر می‌گویند. می‌توانید آن را منطقه‌ی حائل ترجمه کنید. البته معنای این اصطلاح در جمله‌های مختلف فرق می‌کند و باید با توجه به سایر بخش‌های جمله معنای مناسبی برای آن پیدا کنید. در ادامه چند نمونه از معانی و کاربردهای این اصطلاح را می‌خوانید و در قسمت مثال‌ها یاد می‌گیرید که چطور از این اصطلاح در جمله استفاده کنید.

معانی و کاربرد

  • منطقه‌ی بی‌طرف بین دو یا چند منطقه
  • مکان‌های مجاور منطقه‌ی آسیب‌دیده
  • منطقه‌ی حفاظت‌شده
  • یک قطعه زمین بین نیروهای متخاصم
  • منطقه‌ای که کشورهای مخالف یا متخاصم را از هم جدا می‌کند
  • پارک یا کمربند سبز بین مناطق مسکونی یا پرازدحام

مثال

The council proposed to plant some parkland as a buffer zone between the industrial estate and the new housing project.

این شورا پیشنهاد کرد که تعدادی پارک به‌عنوان منطقه‌ی حائل بین شهرک صنعتی و پروژه‌ی جدید مسکن احداث شود.

The military quickly lay down a three-mile buffer zone between themselves and the enemy forces.

ارتش خیلی سریع یک منطقه‌ی حائل به طول سه مایل بین نیروهای خودی و نیروهای دشمن ایجاد کرد.

The teacher always sat at least two children between her worst trouble-makers as a buffer zone to keep the peace.

معلم همیشه به‌عنوان یک منطقه‌ی حائل برای حفظ صلح حداقل دو کودک را بین دردسرسازترین شاگردان خود می‌نشاند.

There’s a 50-metre buffer zone with a 24-hour guard on duty, around the prison as an added deterrent to anyone thinking of escape.

برای افرادی که به فکر فرار هستند، در اطراف زندان و به‌عنوان عاملی با بازدارندگی بیشتر، یک منطقه‌ی حائل ۵۰ متری با یک نگهبان ۲۴ ساعته در حال انجام وظیفه است.

The football club put a buffer zone in the stands to separate rival fans before the match.

باشگاه فوتبال یک منطقه‌ی حائل در سکوها قرار داد تا هواداران رقیب را قبل از مسابقه جدا کند.

The town planning was informed that the buffer zone was to be maintained.

به شهرسازی اطلاع داده شد که منطقه‌ی حائل باید حفظ شود.

North Korean authorities had issued shoot-to-kill orders to prevent the Coronavirus, entering from China, creating a “buffer zone” at the border.

مقامات کره‌ی شمالی برای جلوگیری از ورود ویروس کرونا از چین و ایجاد یک «منطقه‌ی حائل» در مرز، دستور شلیک برای کشتن را صادر کرده بودند.

The authority must create a buffer zone between rivers and factories to avoid water pollution.

این مقام باید یک منطقه‌ی حائل بین رودخانه‌ها و کارخانه‌ها ایجاد کند تا از آلودگی آب جلوگیری شود.

If it requires a buffer zone to keep the peace, then let’s keep the peace.

اگر برای حفظ صلح به یک منطقه‌ی حائل نیاز است، پس بیایید صلح را حفظ کنیم.

The lovely landscaping includes a wide sidewalk winding past a natural buffer zone with trees, grasses, and wild plants.

محوطه‌سازی دوست‌داشتنی شامل یک پیاده‌روی گسترده است که از یک منطقه‌ی حائل طبیعی با درختان، علف‌ها و گیاهان وحشی عبور می‌کند.