در این بخش شما را با معنی bug someone آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
این اصطلاح به معنی ایجاد مزاحمت کردن یا آزار دادن دیگران است. البته معانی دیگری هم دارد که در ادامه میخوانید.
معانی و کاربرد
- اذیت کردن یا عصبانی کردن کسی
- برای توصیف فردی که آزاردهنده یا تحریککننده است استفاده میشود
- نصب دوربین و ضبط رفتار شخص بهطوری که علیه او بهعنوان مدرک استفاده شود
- کسی را پاییدن و زیر نظر داشتن
مثال
The squadron leader bugged the military man in order to find out if he was a spy for the enemy.
فرماندهی اسکادران (گردان هوایی) برای اینکه بفهمد آن مرد نظامی جاسوس دشمن است یا نه، او را زیر نظر گرفت.
I have asked your brother to not bug you until you have finished studying for the exam.
من از برادرت خواستهام تا زمانی که برای امتحان درس میخوانی، تو را آزار ندهد.
The paparazzi are often seen bugging celebrities for pictures and interviews.
پاپاراتزیها اغلب دیده میشوند که افراد مشهور را برای عکسها و مصاحبهها مورد آزار و اذیت قرار میدهند.
He is such a bug, he just won’t take the hint that I do not like him.
او خیلی مزاحم است، اصلا این نکته را نمیگیرد که من ازش خوشم نمیاد.
He was in no mood to be bugged today so he went straight to bed after dinner.
او امروز هیچ حال و حوصلهای نداشت که مورد اذیت قرار بگیرد، بنابراین بلافاصله بعد از شام به رختخواب رفت.
It is common between siblings to bug each other regularly. But it is not acceptable for an outsider to do so.
بین خواهر و برادرها رایج است که مرتباً یکدیگر را آزار دهند، اما انجام این کار برای فردی در خارج از خانواده قابل قبول نیست.
Most people don’t understand their boundaries and end up bugging her for her life story.
اکثر مردم مرزهای خود را رعایت نمیکنند و در نهایت او را بهخاطر داستان زندگیاش مورد آزار و اذیت قرار میدهند.