در این بخش شما را با معنی burn bridges آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح burn bridges معانی مختلفی دارد. یکی از معانی آن، پلها را پشت سر خراب کردن و هیچ راه و چارهای باقی نگذاشتن است. در ادامه کاربردهای دیگر آن را بخوانید. این اصطلاح به شکلهای زیر هم استفاده میشود:
burn boats; burn one’s bridges; never burn bridge; burn a bridge
معانی و کاربرد
- همهی گزینههای عقبنشینی را حذف کردن، قاطعانه عمل کردن
- عمل ناپسند پایان دادن دائمی رابطه با کسی
- به گونهای عمل کردن که هرگونه شانس بازگشت به حالت قبلی را از بین ببرد
- پلهای پشت سر را خراب کردن
- پایان دادن به یک رابطه بهگونهای که هرگز نتوانید به عقب برگردید و دوباره رابطه را شروع کنید
- تمام روشهای ممکن برای بازگشت به وضعیت قبلی را حذف کردن
مثال
She has already burned his bridges with his previous employer by publicly criticising their marketing policy.
با انتقاد علنی از سیاست بازاریابی آنها، او پلهای ارتباطی با کارفرمای قبلی خود را خراب کرده است.
I would need to be humble with her. I don’t want to burn my bridges with her.
من باید با او متواضع باشم. نمیخواهم رابطهام را با او خراب کنم.
Today, I told my boss what I think of him. I guess I burned my bridges.
امروز به رئیسم گفتم دربارهی او چه فکری میکنم. حدس میزنم پلهای پشت سرم را خراب کردم.
Never burn bridges between yourself and your neighbours because you never know when you will need them in the future.
هرگز ارتباط بین خود و همسایگانتان را خراب نکنید، زیرا هرگز نمیدانید چه زمانی در آینده به آنها نیاز خواهید داشت.
If you don’t get along, keep your distance but never burn bridges.
اگر با هم کنار نمیآیید، فاصلهی خود را حفظ کنید اما هرگز رابطه را قطع نکنید.
I knew we would never get him back. He’d burned his boats.
میدانستم که هرگز او را پس نمیگیریم. پلهای پشت سرش را خراب کرده است.
Burning a bridge at the right time can actually open up new opportunities for you to grow professionally.
قطع کردن یک ارتباط در زمان مناسب، در واقع میتواند فرصتهای جدیدی را برای رشد حرفهای شما باز کند.