معنی burst the bubble چیست؟

با ما همراه شوید تا با معنی burst the bubble و کاربردهای مختلف این اصطلاح آشنا شوید.

معنی burst the bubble

در این بخش شما را با معنی burst the bubble آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

از اصطلاح burst the bubble برای اشاره به زمانی استفاده می‌کنند که یک موقعیت شادی‌آور یا دوران خوشی یک‌باره تمام می‌شود. این اصطلاح به‌شکل the bubble burst هم استفاده می‌شود. البته معنای این اصطلاح به همین یک مورد محدود نمی‌شود و در ادامه می‌توانید معانی و کاربرد‌های دیگر این اصطلاح را بخوانید. در بخش مثال‌ها، این اصطلاح را در قالب جمله یاد می‌گیرید. با کمک جمله‌ها می‌توانید نحوه‌‌ی استفاده‌ی صحیح از اصطلاحات را یاد بگیرید.

معانی و کاربرد

  • پایان ناگهانی یک دوره‌ی بسیار شاد یا موفق
  • رد کردن عقاید کسی در مورد چیزی
  • حال کسی را گرفتن
  • مقابله کردن با توهمات نادرست و توقعات بی‌جا
  • انجام دادن کاری برای کسی یا گفتن چیزی به کسی برای اینکه به او نشان دهد چیزی که می‌خواهد اتفاق بیفتد هیچ شانسی برای وقوع ندارد.
  • زمانی که نیاز است کسی را از ایمان کاذب یا احساس اغراق‌آمیز خوش‌بینی رها کرد، می‌توان از این اصطلاح استفاده کرد.

مثال

She looked so happy about getting married that her sister just couldn’t burst the bubble.

او از ازدواج آن‌قدر خوشحال به نظر می‌رسید که خواهرش نمی‌توانست این شادی را خراب کند.

I detest being in a position to burst the bubble, but your products are of low quality.

من از اینکه در موقعیتی قرار بگیرم که مجبور باشم حال کسی را بگیرم متنفرم، اما محصولات شما کیفیت پایینی دارند.

The parents did not want to burst the bubble, but the children deserved to know the truth.

والدین نمی‌خواستند کسی را ناامید کنند، اما بچه‌ها شایسته‌ی دانستن حقیقت بودند.

Listen, Jim, I hate to burst your bubble, but I saw her with someone else.

گوش کن، جیم، من از اینکه حالت رو بگیرم متنفرم، اما او را با شخص دیگری دیدم.

The country’s economic strength was booming, and then the bubble burst with the crash of the stock market in the last decade.

قدرت اقتصادی کشور در حال رونق بود و سپس این حباب موفقیت با سقوط بازار سهام در دهه‌ی گذشته ترکید.