در این بخش شما را با معنی bury the hatchet آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
این اصطلاح یعنی اختلافات را کنار گذاشتن، تمام کردن جنگ یا بحث و کدورتها را فراموش کردن. در ادامه میتوانید معانی و کاربردهای دیگر این اصطلاح را هم بخوانید و در قسمت مثالها یاد میگیرید که چطور از این اصطلاح در جملهها استفاده کنید. همیشه اصطلاحات انگلیسی را با کمک جمله یاد بگیرید تا کاربرد و نحوهی استفاده از آنها حسابی برایتان جا بیفتد.
معانی و کاربرد
- متوقف کردن دعوا یا مشاجره یا پایان دادن به کینههای قدیمی
- صلح کردن و به دعوا پایان دادن
- اختلافات را حل کردن و دوباره دوست شدن
- تصمیم نهایی برای پایان دادن به یک درگیری مداوم و در نتیجه ایجاد رابطهی دوستانه
- برقراری صلح با کسی که در ابتدا با او اختلاف و نزاع داشتید
مثال
After many quarrelling years, the two political parties finally decided to bury the hatchet.
پس از سالها درگیری، سرانجام دو حزب سیاسی تصمیم گرفتند که اختلافات را کنار بگذارند.
Family members and friends are always advised to bury the hatchet when they find themselves in clashing situations.
همیشه به اعضای خانواده و دوستان توصیه میشود وقتی کارشان به مشاجره و دعوا میرسد، اختلاف را کنار بگذارند.
Conflicting countries should work on the way to bury the hatchet in order to avoid going to war.
کشورهای متخاصم باید برای رفع اختلافات تلاش کنند تا از شروع جنگ جلوگیری کنند.
The teammates are urged to bury the hatchet for the sake of the success of the team.
از همتیمیها خواسته میشود به خاطر موفقیت تیم اختلاف را کنار بگذارند.
The two neighbouring countries India and Pakistan, have often been advised by the world bodies to bury the hatchet for their progress.
اغلب از سوی نهادهای جهانی به دو کشور همسایه یعنی هند و پاکستان توصیه شده که برای پیشرفت خود اختلافات را کنار بگذارند.
All right, you two. Calm down and bury the hatchet.
شما دوتا! آرام باشید و کدورت را کنار بگذارید.
I wish Mr. and Mrs. Franklin would bury the hatchet. They argue all the time.
ای کاش آقا و خانم فرانکلین اختلافات قدیمی را کنار میگذاشتند. آنها مدام بحث میکنند.