در این بخش شما را با معنی buy time آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
این اصطلاح به معنی زمان خریدن است؛ یعنی سعی کنید با اقداماتی، مدت زمان محدودی که در اختیار دارید را بیشتر کنید یا کاری را به تعویق بیاندازید. در ادامه با معانی و کاربردهای دیگر این اصطلاح آشنا میشوید و در قسمت مثالها میتوانید یاد بگیرید که چطور از این اصطلاح در جمله استفاده کنید.
معانی و کاربرد
- انجام کاری برای به تعویق انداختن یک رویداد، نتیجه و…
- کاری انجام دادن تا فرصت بیشتری به فرد داده شود
مثال
I am currently delivering pizza, buying time to apply for a better job.
من در حال حاضر در حال تحویل پیتزا هستم و برای پیدا کردن کار بهتر زمان میخرم.
We went to the coffee shop to buy time for the engineers to complete computer maintenance in our offices.
ما به کافیشاپ رفتیم تا برای مهندسان وقت بخریم تا تعمیر و نگهداری کامپیوتر را در دفاتر ما تکمیل کنند.
Most foreigners who live in tenements buy time to look around for comfortable apartments.
اکثر خارجیهایی که در خانههای مسکونی زندگی میکنند، برای یافتن آپارتمانهای راحت وقت میخرند.
Many people lie to their landlords about the late payment of rent to buy time to find another means.
بسیاری از مردم در مورد دیرکرد اجارهبها به صاحبخانهی خود دروغ میگویند تا برای یافتن روش دیگری وقت بخرند.
One of the burglars was used to distract the security guard for the gang to buy time to survey the building.
یکی از سارقان برای پرت کردن حواس نگهبان استفاده شد تا باند برای بررسی ساختمان وقت بخرند.
Freelance working buys time for her to look around for a new full-time job.
کار فریلنسری برای او وقت میخرد تا به دنبال یک کار تماموقت جدید بگردد.