در این بخش شما را با معنی call on آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح call on یعنی با شجاعت و استمرار به چیزی دست پیدا کنید. البته این اصطلاح کاربردها و معانی دیگری هم دارد که در ادامه میتوانید بخوانید.
معانی و کاربرد
- برای رسیدن به چیزی از شجاعت یا قدرت استفاده کنید.
- دیدن کسی برای مدت کوتاه
- از کسی بخواهید کاری انجام دهد (رسما).
- درخواست فوری از کسی برای انجام کاری
- از یکی در گروه بخواهید صحبت کند.
برای اینکه بفهمید کدام معنی این اصطلاح مد نظر گوینده است، باید آن را در قالب جمله و مثال یاد بگیرید.
مثال
He had to call on all his strength to get to the finals.
او باید تمام توان خود را برای رسیدن به فینال به کار بگیرد.
We go past my sister’s house on the way home so let’s call on her.
در راه خانه از خانهی خواهرم رد میشویم، پس بیایید یک بازدید کوتاه از او داشته باشیم.
My neighbour is always handy if I need to call on her.
زمانی که از او چیزی بخواهم، همسایهام همیشه کمک میکند.
Harry was called on to make a quick announcement at the meeting.
از هری خواسته شد تا در جلسه اعلامیهای سریع بدهد.
The head of the church has called on the disgraced politician to resign.
رئیس کلیسا از این سیاستمدار رسوا خواسته استعفا دهد.
You can call on me if you need help with the garden.
در صورت نیاز به کمک در مورد باغ میتوانید از من بخواهید.
The manager called on all the staff to be mindful of the new budget restrictions.
این مدیر از همهی کارکنان خواست که مراقب محدودیتهای جدید بودجه باشند.
My math teacher called on me for the answer, but I wasn’t listening and got in trouble.
معلم ریاضیام از من پاسخ خواست، اما من گوش نمیدادم و به مشکل خوردم.
Catherine needed to call on all her courage to stand up to the office bully.
کاترین باید تمام شجاعت خود را به کار میگرفت تا در مقابل قلدر محل کار بایستد.
The government is calling on our allies to reach an agreement.
دولت از متحدان ما میخواهد که به توافق برسند.