در این بخش شما را با معنی can’t stand the sight of آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
اصطلاح can’t stand the sight of به معنای متنفر بودن از کسی است. در ادامه معانی و کاربردهای مختلف این اصطلاح را بخوانید. در قسمت مثالها میتوانید نحوهی استفاده از این اصطلاح را در قالب جمله یاد بگیرید.
معانی و کاربرد
- از کسی خیلی متنفر بودن
- بهشدت از کسی بیزار بودن
- ناتوانی در تحمل کردن کسی
- ناتوانی در مدارا کردن با کسی
مثال
After years of being in an unhappy marriage and later going through an ugly divorce, they now can’t stand the sight of each other.
پس از سالها زندگی ناخوشایند در ازدواج و بعداً یک طلاق بد، آنها اکنون نمیتوانند یکدیگر را تحمل کنند.
They were friends once, but sometime back they had a huge argument, calling each other names publicly, and since then they can’t stand the sight of each other.
آنها زمانی با هم دوست بودند، اما زمانی در گذشته با هم دعوای شدیدی داشتند و علناً به هم دشنام دادند و از آن زمان دیگر نمیتوانند یکدیگر را تحمل کنند.
He can’t stand the sight of her after she dumped him and started dating his rival from college.
پس از اینکه او را رها کرد و از دانشگاه شروع به قرار گذاشتن با رقیبش کرد، از او متنفر است.
You have hurt her a lot and right now, she can’t stand the sight of you. Give it some time and see if you can make her come around.
شما او را بسیار آزار دادهاید و درحالحاضر او نمیتواند شما را تحمل کند. کمی زمان بدهید و ببینید که آیا میتوانید نظرش را تغییر دهید.
Jane can’t stand the sight of that woman. She blames her for having broken her marriage up.
جین نمیتواند آن زن را تحمل کند. او را بهخاطر بههمزدن ازدواجش سرزنش میکند.
Andy says he thinks Sue is a big snob and he can’t stand the sight of her; but I think it’s because he feels he is not good enough for her.
اندی میگوید فکر میکند سو افادهای است و نمیتواند او را تحمل کند. اما من فکر میکنم به این دلیل است که احساس میکند بهاندازهی کافی برای او خوب نیست.
If you can’t stand the sight of them, why did you invite them over to your house?
اگر طاقت دیدن آنها را ندارید، چرا آنها را به خانهی خود دعوت کردید؟
He’s not going to the party because he can’t stand the sight of some of the people who are coming.
او به مهمانی نمیرود؛ زیرا نمیتواند برخی از افرادی را که میآیند تحمل کند.